کلمه جو
صفحه اصلی

wastefulness


اسراف، ولخرجی

انگلیسی به فارسی

هدر رفتن


انگلیسی به انگلیسی

• squandering, immoderation

جملات نمونه

1. Everybody's pained to see such wastefulness.
[ترجمه ترگمان]همه از دیدن این هرزگی رنج می برند
[ترجمه گوگل]هر کس برای دیدن چنین زباله ای دچار اشتباه می شود

2. EveryBody's pained to see such wastefulness.
[ترجمه ترگمان]از دیدن این هرزگی رنج می برد
[ترجمه گوگل]هر کس بدبخت است که چنین زباله ای را ببیند

3. Acknowledging the chaos and wastefulness of typical consumerist living can help you see not only the way it affects you personally, but the impact it has on your community, the world you inhabit.
[ترجمه ترگمان]آگاهی از هرج و مرج و بی نظمی زندگی معمولی می تواند به شما کمک کند نه تنها به شیوه ای که بر روی شما تاثیر می گذارد، بلکه تاثیری که بر روی جامعه شما می گذارد، دنیایی که در آن زندگی می کنید
[ترجمه گوگل]تشخیص هرج و مرج و نابودی زندگی معمولی مصرف کننده می تواند به شما کمک کند تا نه تنها آن را به شخصیت خود برسانید، بلکه تاثیر آن را بر جامعه، دنیایی که در آن ساکن هستید، مشاهده می کنید

4. Wastefulness does not just affect a company's bottom line, it creates environmental concerns, the report says.
[ترجمه ترگمان]این گزارش می گوید که wastefulness تنها بر خط پایین شرکت تاثیر نمی گذارد، بلکه نگرانی های زیست محیطی را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این گزارش می گوید که زباله تنها بر روی خط پایین شرکت تاثیر نمی گذارد، که باعث ایجاد نگرانی های زیست محیطی می شود

5. He thinks scorn of wastefulness in his superiors.
[ترجمه ترگمان]به این فکر می افتد که در مافوق خود از ولخرجی و هرزگی غوطه ور است
[ترجمه گوگل]او می فهمد که نادان بودن در سرپرستی او است

6. This wastefulness can undermine the health system as a whole by draining funds needed for other essential services.
[ترجمه ترگمان]این wastefulness می تواند سیستم بهداشتی را به عنوان یک کل با تخلیه بودجه مورد نیاز برای دیگر خدمات ضروری تضعیف کند
[ترجمه گوگل]این ناپاکی می تواند به عنوان یک کل سیستم بهداشتی را از بین بردن بودجه مورد نیاز برای سایر خدمات ضروری، تضعیف کند

7. He concedes that the wastefulness (and water conservation) he chronicles has little or no effect on people in other watersheds because water is so difficult to ship.
[ترجمه ترگمان]او تصدیق می کند که wastefulness (و حفاظت از آب)که او شرح می دهد تاثیر کمی بر روی مردم در حوزه های دیگر دارد زیرا آب برای کشتی بسیار مشکل است
[ترجمه گوگل]او تصدیق می کند که زباله (و حفاظت از آب) آن ها تناوبی را برای مردم در دیگر حوزه های آبریزش کمی یا هیچ تاثیری ندارد زیرا آب بسیار دشوار است

8. Scientists have been telling us about the wastefulness of meat for at least 30 years.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان به ما درباره the گوشت برای حداقل ۳۰ سال می گویند
[ترجمه گوگل]دانشمندان درباره حداقل هضم گوشت حداقل 30 سال به ما گفته اند

9. We're pained to see such wastefulness.
[ترجمه ترگمان]ما از دیدن این هرزگی رنج می بریم
[ترجمه گوگل]ما مشتاق هستیم که چنین زباله ای را ببینیم

10. The wastefulness of the system has been disguised by monumental saving which is so very high precisely because so many Chinese do not believe that the regime and model have much of a future.
[ترجمه ترگمان]The این سیستم به وسیله ذخیره monumental که بسیار بالا است تغییر داده شده است، چرا که بسیاری از چینی ها باور ندارند که رژیم و مدل بیش از یک آینده داشته باشند
[ترجمه گوگل]هدر رفته سیستم با صرفه جویی قابل توجهی که بسیار زیاد است دشوار است زیرا بسیاری از چینی ها اعتقاد ندارند که رژیم و مدل بیشتر از آینده است

11. If your Value Stream Map reveals long test "cycles" in the end game, it's very likely that you are guaranteeing wastefulness.
[ترجمه ترگمان]اگر نقشه Value your \"چرخه های طولانی\" را در بازی نهایی نشان می دهد، احتمال دارد که wastefulness را تضمین کنید
[ترجمه گوگل]اگر نقشه جریان ارزش شما چرخه آزمایش طولانی را در پایان بازی نشان می دهد، احتمالا شما هزینۀ هدر رفته را تضمین می کنید

12. In an interview, Godiwalla told us that she couldn't believe the culture of wastefulness.
[ترجمه ترگمان]در یک مصاحبه، Godiwalla به ما گفت که نمی تواند فرهنگ of را باور کند
[ترجمه گوگل]Godiwalla در یک مصاحبه به ما گفت که او نمی تواند فرهنگ زباله را باور کند

13. The cylinder moulding drier caused a plenty of energy wastefulness by outgoing a great deal of low temperature and moist heat air during production.
[ترجمه ترگمان]ریخته شدن سیلندر خشک تر باعث هدر رفتن هزینه زیادی از ولخرجی انرژی با ایجاد مقدار زیادی دمای پایین و هوای گرم مرطوب در طول تولید می شود
[ترجمه گوگل]خشک کن قالب گیری سیلندر مقدار زیادی از فاضلاب انرژی را با خروج مقدار زیادی از درجه حرارت پایین و حرارت گرم مرطوب در طول تولید ایجاد می شود

14. Pearl shells cast up by the sea on death's barren beach, a magnificent wastefulness of creative life.
[ترجمه ترگمان]صدفی که توسط دریا در ساحل بی آب و علف به وجود آمده، ولخرجی باشکوهی از زندگی خلاق است
[ترجمه گوگل]پوسته های مروارید توسط دریا در سواحل بی سر و صدا مرگ، بی نظیری از زندگی خلاق ریخته می شود

پیشنهاد کاربران

اسراف، ولخرجی، افراط


کلمات دیگر: