کلمه جو
صفحه اصلی

washboard


تخته ی رختشویی، رجوع شود به: baseboard، تخته رخت شویی، تخته ای که برای ازاره اطاقهابکار میبرند

انگلیسی به فارسی

تخته‌ی رختشویی


رجوع شود به: Baseboard


(کشتی) تخته‌ی موجشکن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a board with a ridged or corrugated surface of glass, metal, or other hard material, used for rubbing soil and stains out of clothing.

• board for scrubbing laundry

جملات نمونه

1. She had a washboard stomach, and her boyfriend would stand on his hands on chairs balanced above her.
[ترجمه ترگمان]شکم تخته رختشویی داشت و دوست پسرش روی صندلی های بالای سرش قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]او یک معده شستشوی معده داشت، و دوست پسرش در دستان خود روی صندلی هایی که بالاتر از او ایستاده بود ایستاده بود

2. He was massive, monumental, lacking only the ideal washboard stomach.
[ترجمه ترگمان]او بسیار بزرگ و بزرگ بود که فقط شکم تخته رختشویی خود را کم و بیش از آن کم بود
[ترجمه گوگل]او عظیم، موروثی بود، تنها معده شستشوی ایده آل را نداشت

3. The moment the provincial boundary was crossed the washboard highway flattened into smooth, perfectly maintained blacktop.
[ترجمه ترگمان]لحظه ای که مرز این استان از جاده رختشویی عبور کرد تخته رختشویی به روی آسفالت هموار و کام لا تمیز شد
[ترجمه گوگل]لحظه ای که مرز استانی از راه بزرگراه شستشو عبور داده شد و به صورت صاف، کاملا حفظ شده بود

4. Stove-blacking, coal-scuttle filling and vigorous work with the washboard were definitely out.
[ترجمه ترگمان]اجاق برقی، زغال سنگ، پر کردن و پر کردن کار با تخته رختشویی به طور قطع بیرون بود
[ترجمه گوگل]اجاق گاز خردکن، پر کردن ذغال سنگ و کارهای شدید با تخته شستشو قطعا خارج شده است

5. Most ants have a natural washboard and plectrum built into their abdomens that they can rub together to communicate using sound.
[ترجمه ترگمان]بیشتر مورچه ها تخته رختشویی طبیعی دارند و plectrum در بخش abdomens ساخته اند که آن ها می توانند با استفاده از صدا به هم بمالند
[ترجمه گوگل]اکثر مورچه ها دارای یک شستشوی طبیعی و پلاکت هستند که به داخل شکمشان ساخته می شوند که می توانند با استفاده از صدا ارتباط برقرار کنند

6. A kind of washboard - like crack on steel plate surface is introduced.
[ترجمه ترگمان]نوعی از تخته رختشویی به شکل تخته رختشویی به سطح فولاد معرفی می شود
[ترجمه گوگل]یک نوع شستشو - مانند کرک در سطح صفحه فولاد معرفی شده است

7. Finally Mr Cao found his washboard!
[ترجمه ترگمان]بالاخره آقای وی Cao تخته رختشویی خود را پیدا کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت آقای کائو شستشو خود را پیدا کرد!

8. Guess her daughter likes the washboard method. . .
[ترجمه ترگمان] فکر کنم دخترش از روش تخته رختشویی خوشش میاد
[ترجمه گوگل]حدس بزن دخترش روش روش شستشوی را دوست دارد

9. Don't you want a washboard stomach and rock-hard pecs?
[ترجمه ترگمان]تو یه شکم تخته رختشویی و rock سفت و سفت نمیخوای؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید یک معده شستشو و سنگ های سخت سنگین؟

10. Say, put washboard top of head, two arms are smooth extend, double leg is diverged.
[ترجمه ترگمان]رختشویی رو بالا، تخته رختشویی رو head، دو دست دراز کش دار ین پاها از هم جدا می شن
[ترجمه گوگل]بگو بیاورید بالای سر سر شستشو قرار دهید، دو سوزن صاف است، دو پا متفاوت است

11. When washboard legs are likely to be, feet inside foot inside the mid-foot curve is actually modest, positioned near to the yard high sneakers virtually all this foot or so.
[ترجمه ترگمان]زمانی که پاهای رختشویی به احتمال زیاد سرپا هستند، پاهای داخل این منحنی متوسط نسبتا کم است و در واقع کفش های کتانی بلند را تقریبا تمام این پا و غیره قرار می دهند
[ترجمه گوگل]وقتی که پایه های شستشوی پایه احتمالا وجود دارد، پا در داخل پا در منحنی پایه میانه در واقع نسبتا کم است، تقریبا به کفش های ورزشی بالا، تقریبا تمام این پایه ها و یا خیلی نزدیک

12. "My invention, " Joe said proudly. "Beats a washboard an' your knuckles, and, besides, it saves at least fifteen minutes in the week, an' fifteen minutes ain't to be sneezed at in this shebang. "
[ترجمه ترگمان]جو با غرور گفت: \" اختراع من، تخته رختشویی را تخته رختشویی تو می کند، و علاوه بر این، حداقل پانزده دقیقه در هفته صرفه جویی می کند، پانزده دقیقه هم در این کار ما را عطسه نمی کند \"
[ترجمه گوگل]جو با افتخار گفت: 'اختراع من 'ضربه شلاق' را بکشید، و علاوه بر این، آن را حداقل نیمی از پانزده دقیقه در هفته را ذخیره می کند، 'پانزده دقیقه در این چنگ زده نمی شود ' '

13. Despite having had two children, her stomach is washboard flat.
[ترجمه ترگمان]به رغم داشتن دو بچه، شکمش تخته رختشویی است
[ترجمه گوگل]با وجود داشتن دو فرزند، شکمش شستشوی صاف است

14. Washboard abs do not come from millions of sit ups ; they come from having low levels of body fat.
[ترجمه ترگمان]عضلات محکم از میلیون ها قد راست سر باز نمی کنند؛ آن ها از سطح پایینی چربی بدن می ایند
[ترجمه گوگل]ABS انبساطی از میلیون ها تن نشات می گیرد؛ آنها از داشتن سطوح پایین چربی بدن می آیند

15. The truck bumped and rumbled along on a washboard surface cut with deep ruts. Some of the ruts were running with water.
[ترجمه ترگمان]کامیون به زمین خورد و با غرشی از تخته رختشویی کنده شد و از چاله های عمیقی فرو رفت بعضی از شیارها از آب جاری بودند
[ترجمه گوگل]کامیون بر روی سطوح شستشو که با رگه های عمیق بریده شد، به هم ریخت بعضی از رگ ها با آب کار می کردند

پیشنهاد کاربران

تخته ای که در آن رخت می شورن

منظور از اصطلاح washboard stomach همان شکم شیش تیک و صاف ورزشکاری است. ( سیکس پک )
که در ادامش میتونید از rock - hard pecs استفاده کنید یعنی شکم تخت و صاف
برای مثال در قسمت 4 فصل 4 سریال friends میبینیم:
Hey don't you want a washboard stomach and rock - hard pecs? no i want a flabby gut and saggy man - breasts


کلمات دیگر: