کلمه جو
صفحه اصلی

undeclared

انگلیسی به فارسی

اعلام نشده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of declared.

• not declared, unstated, unannounced
if you describe something as undeclared, you mean that it has not been officially stated or accepted, but seems to be true or likely.
undeclared money or goods have not been taxed, licensed, or approved by the authorities, and are therefore illegal.

جملات نمونه

1. The frontier is watched - an undeclared war going on.
[ترجمه ترگمان]مرز تحت تعقیب است - یک جنگ اعلام نشده ادامه دارد
[ترجمه گوگل]مرز تماشا می شود - یک جنگ غیر رسمی ادامه دارد

2. Outside, the military authorities began enforcing an undeclared night-time curfew.
[ترجمه ترگمان]در بیرون، مقامات ارتش اجرای مقررات منع رفت و آمد شبانه را آغاز کردند
[ترجمه گوگل]خارج از آن، مقامات نظامی شروع به اجرای منع رفت و آمد غیرقانونی اعلام کردند

3. No income should remain undeclared.
[ترجمه ترگمان]هیچ درآمدی نباید اعلام نشده باشد
[ترجمه گوگل]درآمد نباید اعلام شود

4. Rather, they are responsible states with undeclared, and to a large extent unproven, nuclear weapons capabilities.
[ترجمه ترگمان]در عوض، آن ها کشورها با اعلام نشده و تا حد زیادی قابلیت های سلاح های هسته ای و هسته ای هستند
[ترجمه گوگل]در عوض، آنها مسئولیت دولت هایی هستند که دارای توانایی های سلاح های هسته ای غیرقانونی و به میزان زیادی اثبات نشده اند

5. She'd never really believed he was importing undeclared goods, or in any way breaking the law.
[ترجمه ترگمان]او هرگز باور نمی کرد که او کالاهای اعلام نشده را وارد می کند، یا به هر حال قانون را می شکند
[ترجمه گوگل]او هرگز باور نکرد که او کالاهای غیرقانونی را وارد کند یا به هر طریقی قانون را نقض کند

6. Undeclared goods may be confiscated.
[ترجمه ترگمان]کالاهای Undeclared ممکن است مصادره شود
[ترجمه گوگل]محصولات غیرقانونی ممکن است مصادره شود

7. Products from these facilities may contain a undeclared prescription strength corticosteroid (clobetasol propionate), although the labeling bears the active ingredient zinc pyrithione.
[ترجمه ترگمان]محصولات این امکانات ممکن است حاوی یک نسخه undeclared prescription (clobetasol propionate)باشد، اگرچه برچسب زدن ترکیبات فعال روی روی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]محصولاتی از این امکانات ممکن است شامل یک کورتیکواستروئید (کلاژپوئاتوئید) کروب استال پروتئین (کلاویدازول پروپیونات) است که بدون تجویز اعلام شده، هرچند علامت تجاری حاوی ماده فعال پرییتین روی است

8. For example, if you have four instances of undeclared variables, these will be grouped into the same error category.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اگر چهار نمونه از متغیرهای undeclared داشته باشید، این موارد در مقوله همان اشتباه گروه بندی می شوند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اگر چهار نمونه از متغیرهای غیرقانونی داشته باشید، اینها به یک دسته خطا دسته بندی می شوند

9. Its real, undeclared purpose was to remove all pleasure from the sexual act.
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی و undeclared آن حذف همه لذت از عمل جنسی بود
[ترجمه گوگل]هدف واقعی و غیر رسمی آن حذف همه لذت بردن از عمل جنسی بود

10. Our advice? Remain undeclared at least the first two years of college.
[ترجمه ترگمان]توصیه ما؟ حداقل دو سال اول کالج اعلام نشود
[ترجمه گوگل]توصیه ما چیست؟ حداقل دو سال اول کالج را اعلام نکرده اید

11. It is an undeclared war that everyone must sign up for win.
[ترجمه ترگمان]این یک جنگ اعلام نشده است که همه باید برای برنده شدن ثبت نام کنند
[ترجمه گوگل]این یک جنگ غیرقانونی است که هر کس باید برای پیروزی ثبت نام کند

12. If you try to use an undeclared variable name, an error occurs at compile time.
[ترجمه ترگمان]اگر سعی دارید از یک نام متغیر پنهان استفاده کنید، خطایی در زمان کامپایل رخ می دهد
[ترجمه گوگل]اگر سعی می کنید از یک نام متغیر نامشخص استفاده کنید، در زمان کامپایل یک خطا رخ می دهد

13. Since Mr Chirac might also stand again, undeclared warfare is promised.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که آقای شیراک نیز ممکن است دوباره ایستادگی کند، اعلان جنگ اعلام نشده است
[ترجمه گوگل]از آنجا که آقای شیراک نیز ممکن است دوباره ایستاد، جنگ غیرقانونی وعده داده شده است

14. This is a reference to an undeclared entity,' { 0 } '.
[ترجمه ترگمان]این یک مرجع برای یک ماهیت اعلام نشده است { ۰ }
[ترجمه گوگل]این مرجع یک نهاد غیرقانونی است '{0}'

پیشنهاد کاربران

ناامن، مبهم


کلمات دیگر: