کلمه جو
صفحه اصلی

wash down


1- (با آب یا بخار و غیره) شستن، پاک کردن 2- (پس از لقمه ی خوراک یا جرعه ی مشروب قوی) آب خوردن، هم آشامه نوشیدن

انگلیسی به فارسی

با آب قورت دادن


شستن، پاک کردن


شستن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to clean thoroughly with water or other liquid.

- He washed down the decks.
[ترجمه ترگمان] او عرشه را می شست
[ترجمه گوگل] او عرشه ها را شسته بود

(2) تعریف: to drink water or other liquid in order to help to swallow.

- She washed the pill down with juice.
[ترجمه ترگمان] اون قرص رو با آب پاک کرد
[ترجمه گوگل] قرص را با آب مخلوط کرد

• rinse in water

مترادف و متضاد

Help to swallow by drinking a liquid after eating something or taking a pill


Wash something completely from top to bottom


جملات نمونه

1. They had some hot drinks to wash down their dry muffins.
[ترجمه ترگمان]آن ها مقداری مشروب داغ خوردند و کلوچه خشک خود را بشویند
[ترجمه گوگل]آنها برخی از نوشیدنی های گرم داشتند تا کلوچه های خشک خود را بشویند

2. The prisoner started to wash down the walls of his cell.
[ترجمه ترگمان]زندانی شروع به شستن دیواره ای سلولش کرد
[ترجمه گوگل]زندانی شروع به تخلیه دیوارهای سلول خود کرد

3. Wash down the walls before painting them.
[ترجمه ترگمان]پیش از نقاشی کردن، دیوارها را بشویید
[ترجمه گوگل]قبل از نقاشی آنها دیوارها را بشویید

4. Can you wash down the driveway?
[ترجمه ترگمان]می تونی راه ماشین رو بشوری؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید درایو را بشویید؟

5. Wash down with a damp cloth - avoid using soaps.
[ترجمه ترگمان]با یک پارچه مرطوب بشویید - از صابون استفاده نکنید
[ترجمه گوگل]با یک پارچه مرطوب بشویید - از استفاده از صابون اجتناب کنید

6. Do not use water hoses to wash down floors in the vicinity of electrical equipment or electrical switch gear.
[ترجمه ترگمان]از شلنگ های آب برای شستن کف زمین در مجاورت تجهیزات الکتریکی یا لوازم تعویض الکتریکی استفاده نکنید
[ترجمه گوگل]از شیلنگ های آب استفاده نکنید تا کف زمین را در مجاورت تجهیزات الکتریکی یا سوئیچ الکتریکی شستشو دهید

7. We might wash down the walls for you, but nothing else.
[ترجمه ترگمان]ممکن است دیوارها را برای تو بشویم، اما چیز دیگری نیست
[ترجمه گوگل]ممکن است دیوارها را برای شما بشوییم، اما هیچ چیز دیگری نیست

8. I need some boiled water to wash down medicine after breakfast.
[ترجمه ترگمان]من به قدری آب جوش احتیاج دارم که بعد از صبحانه پزشکی را بشورم
[ترجمه گوگل]من بعد از صبحانه به پختن دارو نیاز دارم

9. Wash down Dramamine, sink into the rocking diesel, the asphalt road through the hills.
[ترجمه ترگمان]Dramamine را Wash، در حال شستن به سوخت دیزل، جاده آسفالت از طریق تپه ها
[ترجمه گوگل]شستشو کردن درامامین، غرق شدن در دیزل شیب دار، جاده آسفالت از طریق تپه ها

10. Egyptians tend to wash down these libations with black tea.
[ترجمه ترگمان]مردم مصر تمایل دارند این libations را با چای سیاه wash
[ترجمه گوگل]مصری ها تمایل دارند این چربی ها را با چای سیاه بشکنند

11. Wash down the condenser and sides of the flask with 25 ml of distilled water.
[ترجمه ترگمان]لوله کندانسور و کناره های آن را با ۲۵ میلی لیتر آب مقطر بشویید
[ترجمه گوگل]خنک کننده و دو طرف آن را با 25 میلی لیتر آب مقطر بشویید

12. The cherry red formica-faced sink unit had been given a wash down.
[ترجمه ترگمان]آن واحد سرخ صورتی رنگ و رو رفته اش را شسته و شسته و رفته بودند
[ترجمه گوگل]یک دستگاه سینک قرمز با شکلات قرمز گیلاس شده بود

13. The customary toasts will be cheered with soft drinks which will wash down a modest buffet of sausage rolls and sandwiches.
[ترجمه ترگمان]به سلامتی مشروب خوری، از نوشیدنی های نرم که بوفه انواع ساندویچ سوسیس و ساندویچ را به دست خواهند داد، شاد خواهد شد
[ترجمه گوگل]نوشیدنی های معمولی با نوشیدنی های نوشیدنی تهیه می شود که بوفه ای شبیه رول و ساندویچ سوسیس را می سوزاند

پیشنهاد کاربران

فرو دادن غذا به کمک نوشیدنی


کلمات دیگر: