کلمه جو
صفحه اصلی

retaliatory


معنی : قصاصی
معانی دیگر : قصاصی

انگلیسی به فارسی

قصاصی


انتقامجویی، قصاصی


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to retaliation, vindictive, vengeful
if you take retaliatory action, you try to harm someone who has harmed you; a formal word.

مترادف و متضاد

قصاصی (صفت)
retaliatory

جملات نمونه

1. The temporary cease-fire agreement does not preclude possible retaliatory attacks later.
[ترجمه ترگمان]قرارداد آتش بس موقت مانع از حملات تلافی جویانه احتمالی بعدی نمی شود
[ترجمه گوگل]توافق موقت آتش بس پس از حملات تلافی جویانه مانع از آن نمی شود

2. There's been talk of a retaliatory blockade to prevent supplies getting through.
[ترجمه ترگمان]در مورد یک محاصره انتقام جویانه برای جلوگیری از ورود تدارکات صحبت شده است
[ترجمه گوگل]بحث از یک محاصره تلافی جویانه برای جلوگیری از دسترسی مواد غذایی است

3. He urged people not to resort to retaliatory violence.
[ترجمه ترگمان]او مردم را بر آن داشت تا به خشونت های تلافی جویانه متوسل نشوند
[ترجمه گوگل]او از مردم خواسته است که به خشونت متقابل نپردازند

4. Then, Nutt the player appeared to make a retaliatory late tackle, and after being penalised was sent off for dissent.
[ترجمه ترگمان]سپس، nutt بازیکن ظاهر شد تا مبارزه انتقام جویانه ای را انجام دهد، و بعد از اینکه جریمه شد، اخراج شد
[ترجمه گوگل]سپس Nutt به نظر میرسید که این بازیکن به دنبال مقابله با اکراه است و بعد از اینکه مجازات شد، برای مخالفان فرستاده شد

5. Will the government take retaliatory action?
[ترجمه ترگمان]آیا دولت اقدام تلافی جویانه انجام خواهد داد؟
[ترجمه گوگل]آیا دولت اقدامات تلافیجویانه خواهد کرد؟

6. In fact, no retaliatory action was taken.
[ترجمه ترگمان]در واقع، اقدام retaliatory هم انجام شد
[ترجمه گوگل]در واقع، اقدامات تلافی جویی صورت نگرفت

7. The raid was purely retaliatory.
[ترجمه ترگمان]تاخت و تاز تنها retaliatory بود
[ترجمه گوگل]این حمله کاملا واکنش نشان داد

8. The rebels launched a retaliatory strike.
[ترجمه ترگمان]شورشیان یک حمله تلافی جویانه به راه انداختند
[ترجمه گوگل]شورشیان اعتصابات مقدماتی را راه اندازی کردند

9. This retaliatory silence was apparently even harder to take than his outcries had been.
[ترجمه ترگمان]این سکوت retaliatory به نظر می رسید که حتی از outcries هم سخت تر است
[ترجمه گوگل]این سکوت انتقامجویی ظاهرا سخت تر از تصادفاتش بود

10. Displays of retaliatory capability were a notable feature of the live-and-let-live system.
[ترجمه ترگمان]نمایش توانایی تلافی جویانه یک ویژگی قابل توجه از سیستم زنده و زنده بود
[ترجمه گوگل]نمایش توانایی پاسخگوئی یکی از ویژگی های قابل توجهی از سیستم زنده و رها کردن زندگی بود

11. Within twelve hours a retaliatory raid began.
[ترجمه ترگمان]طی دوازده ساعت یورش تلافی جویانه آغاز شد
[ترجمه گوگل]در طی دوازده ساعت یک حمله مقابله ای آغاز شد

12. The US warned Beijing against taking retaliatory action.
[ترجمه ترگمان]آمریکا به پکن نسبت به انجام اقدامات تلافی جویانه به پکن هشدار داد
[ترجمه گوگل]ایالات متحده به اقدام علیه پکن در برابر اقدامات تلافی جویانه هشدار داد

13. Then I sit and pray, thinking the retaliatory shelling is going to kill us, Lana said.
[ترجمه ترگمان]لانا گفت، بعد من می نشینم و دعا می کنم، و فکر می کنم که بمباران تلافی جویانه قصد کشتن ما را دارد
[ترجمه گوگل]لانا گفت: 'من بنشینم و نماز بخوابم، فکر می کنم که گلوله های مقابله ای ما را بکشند '

14. The U. S. is planning retaliatory tariffs on Italian water and French cheese to punish the EU for restricting imports of U. S. chicken and beef.
[ترجمه ترگمان]U اس در حال برنامه ریزی تعرفه های تلافی جویانه بر روی آب ایتالیایی و پنیر فرانسوی برای تنبیه اتحادیه اروپا برای محدود کردن واردات U است اس مرغ و گاو
[ترجمه گوگل]U S در حال برنامه ریزی تعرفه های مقابله با پنیر آب و فرانسوی ایتالیا است تا مجازات اتحادیه اروپا برای محدود کردن واردات جوجه و گوشت چرخ شده U S

پیشنهاد کاربران

تلافی جویانه

انتقام جویانه

جنبه ی تلافی داشتن

انتقام جویانه. تلافی جویانه


کلمات دیگر: