1. a flying machine
هواپیما
2. a flying squad
گروه تند واکنشی،گروه ضربت
3. a flying trip
سفر کوتاه و شتاب آمیز
4. formation flying
(هواپیما) پرواز نمایشی،پرواز هماهنگ
5. send flying
1- با شتاب گسیل کردن،با عجله روانه کردن 2- (مثلا با ضربه ی مشت) گیج کردن،پس افکندن،فروکوفتن،تارومار کردن
6. with flying colors
با پیروزی درخشان،با سرفرازی
7. at a flying speed
با سرعت زیاد
8. i am flying tomorrow
فردا (با هواپیما) پرواز می کنم.
9. we are flying to australia but our car is being shipped
ما با هواپیما به استرالیا می رویم ولی اتومبیلمان با کشتی فرستاده می شود.
10. the planes were flying so close to each other that their wings lapped
هواپیماها آنقدر نزدیک به هم پرواز می کردند که بال هایشان لب به لب شده بود.
11. keep the flag flying
به پشتیبانی از مرام (یا وطن و غیره ی خود) ادامه دادن
12. flames and sparks were flying up the chimney
شعله و جرقه از دودکش بخاری بالا می رفت.
13. millions of mosquitoes were flying around the lamp
هزاران هزار پشه دور چراغ پرپر می زدند.
14. we sent the rebels flying
ما یاغیان را تارومار کردیم.
15. an illusion that he was flying like a bird
این توهم که داشت همچون پرنده پرواز می کرد
16. he passed the examination with flying colors
او با سربلندی در امتحان موفق شد.
17. she has a thing about flying
درباره ی پرواز با هواپیما ترس نامعقول دارد.
18. his airplane has the capability of flying faster than sound
این هواپیما توانایی پرواز مافوق صوت را دارد.
19. these airplanes retract their wheels while flying
این هواپیماها هنگام پرواز چرخ های خود را تو می کشند.
20. the little bird made an essay at flying
پرنده ی کوچک کوشید که پرواز کند (بال های خود را آزمود).
21. he was not the first man to think of inventing a flying machine
او اولین کسی نبود که به فکر اختراع یک ماشین پرنده افتاد.
22. it took him many months to evolve his design for a flying machine
ماه ها طول کشید تا طرح ماشین پرنده ی خود را تکمیل کرد.
23. I'm terrified of flying I'd rather go by sea.
[ترجمه ترگمان]من از پرواز وحشت دارم و ترجیح می دهم به دریا بروم
[ترجمه گوگل]من از پرواز می ترسم، من از دریایی می خواهم
24. The geese were flying in a V.
[ترجمه ترگمان]غازها در یک V پرواز می کردند
[ترجمه گوگل]غازها در یک هواپیما پرواز کردند
25. The bat is flying with swiftness.
[ترجمه ترگمان]چوب به سرعت پرواز می کند
[ترجمه گوگل]خفاش با سرعت در حال پرواز است
26. We are flying at an altitude of 6 000 metres.
[ترجمه ترگمان]ما در ارتفاع ۶۰۰۰ متری در پرواز هستیم
[ترجمه گوگل]ما در ارتفاع 6000 متر پرواز می کنیم
27. The aircraft was flying in a northerly direction.
[ترجمه ترگمان]هواپیما در جهت شمال به پرواز درآمد
[ترجمه گوگل]این هواپیما در جهت شمالی پرواز می کرد
28. He was hit in the arm by flying shrapnel.
[ترجمه ترگمان] اون با پرتاب گلوله به دستش ضربه خورد
[ترجمه گوگل]او در پرواز با اسلحه ضربه زد
29. A security guard brought him down with a flying tackle.
[ترجمه ترگمان]یک مامور امنیتی او را با یک توپ پرنده به پایین آورد
[ترجمه گوگل]یک نگهبان امنیتی او را با یک پرواز پرواز آورد