1. He is engaged in the ruthless pursuit of wealth.
[ترجمه امیر] او به طرز بیرحمانه ای درگیر جست و جوی ثروت است
[ترجمه ترگمان]او در تعقیب بی رحمانه ثروت شرکت می کند
[ترجمه گوگل]او در جستجوی ثروت بی رحمانه است
2. They have shown a ruthless disregard for basic human rights.
[ترجمه ترگمان]آن ها بی توجهی بی رحمانه به حقوق بشر را نشان داده اند
[ترجمه گوگل]آنها بی احترامی بی رحمانه به حقوق اساسی بشر نشان داده اند
3. She is ruthless in her dealings with competitors.
[ترجمه ترگمان]او در معاملات خود با رقبا بی رحم است
[ترجمه گوگل]او در برخورد با رقبای خود بی رحم است
4. The President was ruthless in dealing with any hint of internal political dissent.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در برخورد با هر نشانه ای از مخالفت سیاسی داخلی بی رحم بود
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در برخورد با هر گونه مخالفت سیاسی داخلی بی رحم بود
5. He was portrayed as a ruthless opportunist who exploited the publicity at every opportunity.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک فرد opportunist ظالم به تصویر کشیده شد که در هر فرصتی از تبلیغات سو استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک اپورتونیست بی رحمانه به تصویر کشیده شد که در هر فرصتی تبلیغاتی را مورد بهره برداری قرار داد
6. Like all great survivors, she has a ruthless streak.
[ترجمه ترگمان]، مثل همه کسایی که نجات پیدا کردن اون یه رگه ruthless داره
[ترجمه گوگل]مانند همه بازماندگان بزرگ، او یک رنج بی رحمانه دارد
7. The company is ruthless in its pursuit of profit.
[ترجمه ترگمان]شرکت در تعقیب سود آن بی رحم است
[ترجمه گوگل]این شرکت در جستجوی سود خود بی رحم است
8. He has a ruthless determination to succeed.
[ترجمه ترگمان]او مصمم به موفقیت است
[ترجمه گوگل]او عزم بی رحم برای موفقیت دارد
9. Politicians dress up their ruthless ambition as a pursuit of the public good.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران جاه طلبی بیرحمانه خود را به عنوان پی گیری منافع عمومی به پا می کنند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران به دنبال دستیابی به منافع عمومی هستند
10. He ran the company with ruthless efficiency.
[ترجمه ترگمان]او با کارآمدی بی رحمانه ای شرکت را اداره کرد
[ترجمه گوگل]او این شرکت را با بهره وری بی رحم اجرا کرد
11. The way she behaved towards him was utterly ruthless.
[ترجمه ترگمان]طرز رفتار او نسبت به او کام لا ظالم بود
[ترجمه گوگل]شیوه رفتار او نسبت به او کاملا بی رحم بود
12. You need ruthless intellectual honesty about your own skills, weaknesses and motives.
[ترجمه ترگمان]شما به صداقت ذهنی بی رحم در مورد مهارت ها، نقاط ضعف و انگیزه خود نیاز دارید
[ترجمه گوگل]شما باید صداقت فکری بی رحمانه در مورد مهارت ها، ضعف ها و انگیزه های خود داشته باشید
13. Her lawyers have been ruthless in thrashing out a divorce settlement.
[ترجمه ترگمان]وکیلش توی یه توافقنامه طلاق بی رحم و سنگدل بوده
[ترجمه گوگل]وکلای او در رفع اختلافات طلاق بی رحم بوده اند
14. We'll have to be ruthless if we want to make this company more efficient.
[ترجمه ترگمان]ما باید ظالم باشیم اگر بخوایم این شرکت رو موثرتر کنیم
[ترجمه گوگل]اگر میخواهیم این شرکت را کارآمدتر کنیم، باید بی رحمانه باشیم
15. Throw away clothes you don't wear - be ruthless.
[ترجمه ترگمان]لباس هایی را که به تن ندارید دور بریزید
[ترجمه گوگل]لباس هایی را که پوشانده اید دور ننشینید - بی رحمانه باشید