کلمه جو
صفحه اصلی

widely


زیاد، در بسیاری از جاها

انگلیسی به فارسی

به طور گسترده‌ای، عمیقا، به شدت، وسیعا، بسیار، خیلی


در محدوده‌ی گسترده‌ای


در همه جا، (سفر کردن) زیاد، فراوان


(خندیدن) گوش تا گوش


به طور گسترده ای


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
(1) تعریف: in a wide manner; to a wide degree or extent.

(2) تعریف: over a wide space or region.
مشابه: far and wide

- Our products are widely advertised.
[ترجمه ترگمان] محصولات ما به طور گسترده تبلیغ می شوند
[ترجمه گوگل] محصولات ما به طور گسترده ای تبلیغ می شود

(3) تعریف: among many people.
مشابه: well

- His heroics are widely recognized.
[ترجمه ترگمان] قهرمانانه او به طور گسترده ای شناخته شده است
[ترجمه گوگل] قهرمانان او به طور گسترده به رسمیت شناخته شده است

(4) تعریف: to a great degree; by a large amount.

- Those two hold widely different views on the subject.
[ترجمه ترگمان] این دو دیدگاه کاملا متفاوتی در مورد موضوع دارند
[ترجمه گوگل] این دو دیدگاه نسبتا متنوعی در مورد موضوع دارند

• over a wide area; greatly; with renown, famously

جملات نمونه

1. a widely sold preparation for colds
داروی پرفروش برای (درمان) سرماخوردگی

2. it was widely reported that he had another wife in tabriz
سخت شایع شده بود که او یک زن دیگر در تبریز دارد.

3. his book was widely acclaimed by critics
منتقدین از کتاب او بسیار تعریف کردند.

4. dialects of this language have diverged so widely that their relationship is no longer apparent
گویش های این زبان آنچنان دگرگون شده اند که رابطه ی آنها با هم دیگر آشکار نیست.

5. Poetry is simply the most beautiful, impressive and widely effective mode of saying things, and hence its importance.
[ترجمه ترگمان]شعر به سادگی زیباترین و موثرترین شیوه بیان چیزها و از این رو اهمیت آن است
[ترجمه گوگل]شعر به سادگی زیباتر، قابل ملاحظه و به طور گسترده ای موثر از گفتن چیزها، و از این رو اهمیت آن است

6. The school is widely admired for its excellent teaching.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه به طور گسترده به خاطر آموزش عالی آن مورد تحسین قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مدرسه به طور گسترده ای برای آموزش عالی خود تحسین می شود

7. He is widely regarded as Hungary's most skilful politician.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان most سیاست مدار مجارستان شناخته می شود
[ترجمه گوگل]او به طور گسترده ای به عنوان سیاستمدار مجتمع شناخته شده است

8. His tutor encouraged him to read widely in philosophy.
[ترجمه ترگمان]معلم او او را تشویق کرد که به طور گسترده در فلسفه بخواند
[ترجمه گوگل]معلم او را تشویق کرد که به طور گسترده در فلسفه بخواند

9. The population in this area is quite widely dispersed.
[ترجمه ترگمان]جمعیت این ناحیه بسیار پراکنده هستند
[ترجمه گوگل]جمعیت این منطقه به طور گسترده ای پراکنده شده است

10. 'The Last Supper' is widely regarded as Leonardo da Vinci's masterpiece.
[ترجمه ترگمان]شام آخر به صورت گسترده به عنوان شاهکار لیوناردو داوینچی تلقی می شود
[ترجمه گوگل]'شام آخر' به طور گسترده ای به عنوان شاهکار لئوناردو داوینچی شناخته می شود

11. The senator has been widely tipped as a future president.
[ترجمه ترگمان]سناتور به طور گسترده به عنوان رئیس جمهور آینده انتخاب شده است
[ترجمه گوگل]سناتور به عنوان یک رئیس جمهور آینده به طور گسترده ای سر و کار دارد

12. The speech made by the president was supported widely by the public.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی رئیس جمهور توسط مردم به طور گسترده ای مورد حمایت قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سخنرانی رییس جمهور به طور گسترده توسط مردم حمایت شد

13. Such a diet is widely believed to offer protection against a number of cancers.
[ترجمه ترگمان]چنین رژیم غذایی به طور گسترده بر علیه تعدادی از سرطان ها محافظت می کند
[ترجمه گوگل]به طور گسترده ای معتقد است که چنین رژیم غذایی در برابر برخی از سرطان ها محافظت می کند

14. It is widely known that CFCs can damage the ozone layer.
[ترجمه ترگمان]به طور گسترده مشخص است که CFCs می تواند به لایه اوزون صدمه بزند
[ترجمه گوگل]به طور گسترده ای شناخته شده است که CFC ها می توانند به لایه اوزون آسیب برساند

15. People's attitude towards the president varies widely.
[ترجمه ترگمان]نگرش مردم نسبت به رئیس جمهور به طور گسترده ای متفاوت است
[ترجمه گوگل]نگرش مردم نسبت به رئیس جمهور به طور گسترده ای متفاوت است

16. The Decameron is widely regarded as Boccaccio's chef d'oeuvre.
[ترجمه ترگمان]The به طور گسترده به عنوان سرآشپز بوکاتچو در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]Decameron به طور گسترده ای به عنوان آشپز Boccaccio شناخته شده است

17. She is widely regarded as the current leader's natural successor.
[ترجمه ترگمان]او به طور گسترده به عنوان جانشین طبیعی رهبر کنونی در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]او به طور گسترده به عنوان جانشین طبیعی رهبر فعلی شناخته می شود

widely approved

مورد تأیید همگان


widely read

پرخواننده، خوش معلومات، کتاب خوانده، اهل مطالعه


پیشنهاد کاربران

گسترده

گسترده
پرکاربرد

تا حد زیادی

وسیع، گسترده

به گستردگی


به طور گسترده

زیاد، در بسیارى موارد

پرفروش

وسیعا، به طور وسیع

عمدتا

به طرز فزاینده ای

فاحش

وسیع
عریض
گسترده

به فور

Widely = به اندازه بسیار گسترده ووسیع،

In operation mersad IRGC suppressed
widely MEK in West of IRAN

در عملیات مرصاد سپاه پاسداران به اندازه بسیار وسیعی نیروهای سازمان مجاهدین خلق را در غرب ایران تارومار کرد.

پر کاربرد

نزد همگان

فراگیر

عموم


کلمات دیگر: