کلمه جو
صفحه اصلی

wooly


معنی : لباس پشمی، عرق گیر کرکی، ژاکت پشمی
معانی دیگر : رجوع شود به: woolly، wooly لباس پشمی

انگلیسی به فارسی

( woolie ، wooly ) لباس پشمی، عرق گیر کرکی، ژاکت پشمی


لباس پشمی، عرق گیر کرکی، ژاکت پشمی


پشمالو، لباس پشمی، ژاکت پشمی، عرق گیر کرکی


انگلیسی به انگلیسی

• of wool, woolen; wool-like; unclear

مترادف و متضاد

لباس پشمی (اسم)
woolly, wooly

عرق گیر کرکی (اسم)
woolly, wooly

ژاکت پشمی (اسم)
woolly, wooly

جملات نمونه

1. Apparently they're up to here in woolies, but nobody ever remembers that homeless men need underpants too.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا آن ها در سال woolies به اینجا امده اند، اما هیچ کس به یاد نمی آورد که مردان بی خانمان هم به شورت احتیاج دارند
[ترجمه گوگل]ظاهرا آنها در اینجا پشمالو هستند، اما هیچ کس به یاد نمی آورد که مردان بی خانمان نیز نیاز به لباس دارند

2. American everlasting having foliage with soft wooly hairs and corymbose heads with pearly white bracts.
[ترجمه ترگمان]برگ های ابدی آمریکایی با موهای نرم و نرم و سره ای آویخته و سره ای آویخته با bracts سفید
[ترجمه گوگل]آمریکایی مادری که دارای برگهای حاوی موهای پشمالو و موهای کورمبوز با پایه های مروارید سفید است

3. The gorgeous popstar wore a daring wooly leotard on stage in Athens last night. She teamed the grey, off-the-shoulder number with cream, thigh-high leather boots.
[ترجمه ترگمان]شب گذشته، این popstar مجلل، مثل همیشه روی صحنه نقش بازی می کرد او یک گروه خاکستری را با یک جفت پوتین چرمی و چکمه های بلندش به هم زد
[ترجمه گوگل]شب پاپ استار زرق و برق دار، در شب در آتن شب یلدا جادویی پشمالو را پوشید او شماره خاکستری و بدون شانه را با کرم، چکمه های چرمی ران بالا می برد

4. The panda's thick, wooly coat keeps it warm in the cool forests of its habitat.
[ترجمه ترگمان]پوشش ضخیم و ضخیم پاندا آن را در جنگل های خنک زیستگاه خود گرم نگه می دارد
[ترجمه گوگل]کت و شلوار ضخیم پوشیده شده از پاندا آن را در جنگل های سرد زیستگاه آن گرم نگه می دارد

5. Things are getting more and more wild and wooly here.
[ترجمه ترگمان]اینجا اوضاع بیشتر و بدتر می شود
[ترجمه گوگل]در اینجا همه چیز وحشی و پراکنده تر می شود

6. Can you allow for wooly underneath?
[ترجمه ترگمان]اجازه می دهید wooly را زیر و رو کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید برای زیر پاهای خود اجازه دهید؟

7. The average height of a Wooly Mammoth is about 11 feet tall.
[ترجمه ترگمان]ارتفاع متوسط ماموت wooly در حدود ۱۱ فوت ارتفاع دارد
[ترجمه گوگل]ارتفاع متوسط ​​ماموت پشم حدود 11 فوت است

8. Turn around, you wooly.
[ترجمه ترگمان]برگرد، you
[ترجمه گوگل]دور گردن، پشمالو

9. I like the feel of this cloth;it has a warm wooly feel.
[ترجمه ترگمان]من احساس این پارچه را دوست دارم؛ احساسی آرامش بخش دارد
[ترجمه گوگل]من احساس این پارچه را دوست دارم؛ احساس پشم گرم دارد

10. Instead, the job is done by 40 cute, little vealy wooly lambs.
[ترجمه ترگمان]در عوض، این کار توسط ۴۰ بره کوچک، کوچک و کوچک انجام می شود
[ترجمه گوگل]در عوض، این کار توسط 40 ناز و باقلا سبز وحشی کمی انجام می شود

11. The coat and heavy mane is thick, with coarse guard hair and a wooly undercoat.
[ترجمه ترگمان]نیم تنه و یال سنگین با موهای ضخیم و موهای زبر و a
[ترجمه گوگل]کت و مروارید سنگین ضخامت دارد، با موهای محافظ درشت و پشمالو پشمی

12. A proper hunting coat will show a hard outer coat and wooly undercoat.
[ترجمه ترگمان]یک کت شکاری مناسب نیم تنه خارجی و wooly را نشان خواهد داد
[ترجمه گوگل]یک کت شکار مناسب کت و پوشش فرش سخت و پشمالو را نشان می دهد

13. Instead, the job is done by 40 cute, little wooly lambs.
[ترجمه ترگمان]در عوض، این کار توسط ۴۰ بره کوچک و کوچک انجام می شود
[ترجمه گوگل]در عوض، این کار با 40 بره ی کوچک و پهن کوچک انجام می شود

14. A soft outer coat is a very serious fault as is a wooly textured outer coat.
[ترجمه ترگمان]یک پوشش بیرونی نرم گناه بسیار جدی است و یک پوشش بیرونی بافت دار است
[ترجمه گوگل]یک پوشش بیرونی نرم، یک خطای بسیار جدی است که یک پوشش بیرونی بافت پشمالو است

پیشنهاد کاربران

مبهم

پشمی
مبهم، در هم برهم

پشمالو


کلمات دیگر: