کلمه جو
صفحه اصلی

shoptalk


واژه ها و اصطلاحات حرفه یا شغل بخصوص

انگلیسی به فارسی

واژهها و اصطلاحات حرفه یا شغل بخصوص


(بویژه در خارج از محیط کار) صحبت درباره‌ی امور شغلی


سبد خرید، صحبت بازاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: conversation dealing with, or using the jargon of, one's job or profession, esp. after working hours.

• professional jargon, special terminology used by members of a particular occupation; talk about work, conversation about one's job

جملات نمونه

1. legal shoptalk
واژه ها و اصطلاحات وکلای دادگستری

2. Magicians have the most rapturous and absorbed shoptalk of any artists I know.
[ترجمه ترگمان]جادوگران the و جذب هر هنرمندی را که من می شناسم در دست دارند
[ترجمه گوگل]جادوگران جادوگرترین و جذابترین فروشگاههای هنری هر هنرمندانی هستند که میشناسم

3. FIVE: Avoid shoptalk . Demonstrate that you have an interesting life away from the company.
[ترجمه ترگمان]پنج: از shoptalk اجتناب کنید نشان دهید که زندگی جالبی از شرکت دارید
[ترجمه گوگل]پنج چیز را از فروشگاه خرید اجتناب کنید نشان می دهد که زندگی جالبی از شرکت دارید

4. There are no climaxes in these stories. In fact they're not so much stories as nerdy shoptalk, the thinking-out-loud of an intensely interested man.
[ترجمه ترگمان]هیچ climaxes در این داستان ها وجود ندارد در واقع آن ها داستان چندان زیادی به اندازه \"آماتور بودن\" نیستند، و این تفکر - با صدای بلند از یک مرد شدیدا مشتاق
[ترجمه گوگل]در این داستانها هیچکدام از اوجها وجود ندارد در حقیقت آنها داستانهای زیادی نیستند، مانند خریداری نجیب زاده، تفکر بی صدای مرد بسیار علاقه مند

5. Actually, the actual firing range in 50 meters, takes a shoptalk to say generally: The hand grenade throws far, the fight occurs in far.
[ترجمه ترگمان]در واقع، میزان شلیک واقعی در ۵۰ متر، یک shoptalk برای گفتن به طور کلی می گیرد: نارنجک دستی پرتاب می شود و مبارزه بسیار دور رخ می دهد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، محدوده واقعی شلیک در 50 متر، به طور کلی می گوید که نارنجک دستی پرتاب می شود، مبارزه به دور اتفاق می افتد

6. Went not to ask that multi-money, directly spoke the shoptalk, or the car toward that one was placing the scallop asked that took the goods price then to ask could move!
[ترجمه ترگمان]به این فکر نکردم که از این پول چند پول بپرسم، مستقیما \"shoptalk\" (shoptalk)، یا ماشین را به سمت آن قرار داده بود
[ترجمه گوگل]نمی خواست پول زیادی را بپردازد، به طور مستقیم گفتگو با فروشگاه را عوض کرد، یا ماشین به سمت آن یک جفت ارغوانی را پرسید که قیمت کالاهای مصرفی را پس گرفت و می توانست بپرسد می توانست حرکت کند!

legal shoptalk

واژه‌ها و اصطلاحات وکلای دادگستری



کلمات دیگر: