کلمه جو
صفحه اصلی

plier


تردد کننده (رجوع شود به: ply)

انگلیسی به فارسی

تردد کننده (رجوع شود به: ply)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a thing or person that plies.

(2) تعریف: pliers.

• pincers, type of tool; one who persists at a task, one who works hard at a task

جملات نمونه

1. The best way to open it is with pliers.
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای باز کردن آن، انبردست سوزنی است
[ترجمه گوگل]بهترین راه برای باز کردن آن با انبردست است

2. Have you got a pair of pliers?
[ترجمه ترگمان]تو یه انبردست داری؟
[ترجمه گوگل]آیا شما یک جفت انبردست دارید؟

3. Pass me that pair of pliers, please.
[ترجمه ترگمان]لطفا اون دوتا انبردست رو بده به من، لطفا
[ترجمه گوگل]لطفا این جفت انبردست را بفرست

4. Don't struggle: take a grip with pincers or pliers and remove the sucker as though pulling out a nail.
[ترجمه ترگمان]تقلا نکنید: چنگال را بردارید و یا انبردست سوزنی را بردارید و ماهی را بیرون بیاورید، انگار که میخ را بیرون بکشید
[ترجمه گوگل]مبارزه نکنید با قلاب و یا انبردست را ببندید و مچ پا را به طوری که کشیدن یک ناخن را بردارید

5. He had to know when the pliers clamped down, so he could start the count.
[ترجمه ترگمان]او باید می دانست که انبردست از پایین امده، تا بتواند شمارش را شروع کند
[ترجمه گوگل]او مجبور بود بداند زمانی که انبارها چسبیده بودند، بنابراین او می توانست شمارش را شروع کند

6. He uses pliers to extract the hook from the fish's mouth.
[ترجمه ترگمان]از انبردست برای بیرون آوردن قلاب از دهان ماهی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او با استفاده از انبردست برای استخراج قلاب از دهان ماهی استفاده می کند

7. Hand me that pair of pliers, please.
[ترجمه ترگمان]لطفا اون دوتا انبردست رو بده به من، لطفا
[ترجمه گوگل]لطفا این جفت انفجار را به من بفرست

8. Eight women sent away for instruction booklets, pliers, beads, crosses and hundreds of feet of wire.
[ترجمه ترگمان]هشت زن برای آموزش کتابچه های راهنما، انبردست، مهره، صلیب و صدها فوت سیم به آنجا اعزام شدند
[ترجمه گوگل]هشت زن فرستاده شده برای دفترچه های آموزشی، انبردست، دانه ها، صلیب ها و صدها فوت سیم

9. He put down is pliers and looked up at her.
[ترجمه ترگمان]انبردست را پایین گذاشت و به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او قرار داده است انبردست و نگاه او را

10. This has often meant having to use pliers and then replacing the staples with new ones.
[ترجمه ترگمان]این کار اغلب به معنای نیاز به استفاده از انبردست سوزنی و سپس جایگزین کردن کالاهای اساسی با لباس های جدید است
[ترجمه گوگل]این اغلب به معنای نیاز به استفاده از انبردست و سپس جایگزین اساسی با موارد جدید است

11. His teeth were extracted with pliers and he was dragged by the tail of a galloping horse.
[ترجمه ترگمان]دندان هایش با انبردست از آن بیرون کشیده شد و دم به دم اسب چهار نعل از آن بیرون کشیده شد
[ترجمه گوگل]دندان های او با انبرداری استخراج شد و توسط دم اسب پر از تپه ای کشید

12. The material of the plier cover, the extrusion parts design and die structure were introduced. The technology parameter, the selection basis and. . .
[ترجمه ترگمان]مواد پوشش plier، طراحی قطعات، طراحی قطعات و ساختار قالب دار معرفی شدند پارامتر فن آوری، پایه انتخاب و …
[ترجمه گوگل]مواد پوشش چاقو، طراحی قطعات قطعات اکسترودر و ساختار قالب معرفی شدند پارامتر فن آوری، مبنای انتخاب و

13. I work with plier .
[ترجمه ترگمان] من با \"plier\" کار می کنم
[ترجمه گوگل]من با چاقو کار میکنم

14. I gave my thumb quite a nip with the pliers.
[ترجمه ترگمان]شستم را با انبردست سوزنی درست کردم
[ترجمه گوگل]من انگشت شستم را با انگشتان دستم به انگشت شستم

پیشنهاد کاربران

انبردست


کلمات دیگر: