کلمه جو
صفحه اصلی

lysine


(شیمی) لیزین (اسید آمینه به فرمول nh2(ch2)4ch(nh2)cooh)

انگلیسی به فارسی

(شیمی) لیزین (اسید آمینه به فرمول NH2(CH2)4CH(NH2)COOH)


لیزین


انگلیسی به انگلیسی

• amino acid which is formed from proteins through hydrolysis

جملات نمونه

1. Hemoglobin C is an abnormal hemoglobin in which lysine replaces glutamic acid in position 6 of the beta chain.
[ترجمه ترگمان]Hemoglobin C یک هموگلوبین غیرطبیعی است که در آن lysine جانشین glutamic اسید در موقعیت ۶ از زنجیره بتا می شود
[ترجمه گوگل]هموگلوبین C یک هموگلوبین غیر طبیعی است که لیزین در جایگاه 6 زنجیره بتا جایگزین اسید گلوتامیک می شود

2. Lysine content in protein is one of the most important quality target in cereal.
[ترجمه ترگمان]محتوای lysine در پروتئین یکی از مهم ترین اهداف مورد نیاز در غلات می باشد
[ترجمه گوگل]محتوای لیزین در پروتئین یکی از مهمترین اهداف کیفیت در غلات است

3. Conclusion Zinc L lysine and taurine have a significant effect against teratogenesis caused by hyperthermia and promote the embryo growth.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روی L و taurine اثر قابل توجهی در برابر teratogenesis ناشی از hyperthermia و رشد جنین دارند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: لیسین روی و تارین تاثیر معنی داری بر تراتوژنز ناشی از هیپرترمی دارند و باعث افزایش رشد جنین می شوند

4. This variant predicts the substitution of lysine at a glutamic acid residue, which is conserved across species, and showed the clearest evidence of cosegregation with stuttering in Family PKST7
[ترجمه ترگمان]این متغیر جانشینی of را در یک باقیمانده اسید glutamic، که در میان گونه ها حفظ می شود، پیش بینی می کند و روشن ترین شواهد cosegregation را با لکنت در خانواده نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این نوع جایگزین لیزین را در یک باکتری گلوتامیک اسید پیش بینی می کند که در بین گونه ها حفظ می شود و بهترین مشخصه های همجوشی را با لکنت در PKST7 خانواده نشان می دهد

5. Aztreonam lysine inhalation was also associated with significantly greater improvements in clinical symptoms, lung function, and sputum density of P. aeruginosa, compared with placebo.
[ترجمه ترگمان]inhalation lysine lysine با بهبود قابل توجهی در علایم بالینی، عملکرد ریه و چگالی خلط P مرتبط است aeruginosa در مقایسه با دارونما مشاهده شد
[ترجمه گوگل]استراحت آزیتونام لیزین نیز با بهبود قابل توجهی در علائم بالینی، عملکرد ریه و تراکم خلط P aeruginosa در مقایسه با دارونما همراه بود

6. A stable Lysine monolayer was obtained on the surface of glassy carbon electrode(GCE) by means of electrochemical oxidation method.
[ترجمه ترگمان]تک لایه پایدار lysine بر روی سطح الکترود کربن شیشه ای (GCE)با استفاده از روش اکسیداسیون الکتروشیمیایی بدست آمد
[ترجمه گوگل]یک لایه ی پایدار لیزین بر روی سطح الکترودهای کربن شیشه ی (GCE) با استفاده از روش اکسیداسیون الکتروشیمیایی تهیه شد

7. The content of lysine decreased with maturation of caryopsis, with the highest content in the grouting stage.
[ترجمه ترگمان]این lysine با رشد caryopsis به همراه بالاترین میزان در مرحله تزریق کاهش یافت
[ترجمه گوگل]محتوای لیزین با بلوغ قارچ با بیشترین مقدار در مرحله تزریق کاهش می یابد

8. Twice-daily and thrice-daily aztreonam lysine were similarly effective, and adverse events did not differ significantly between the aztreonam and placebo groups.
[ترجمه ترگمان] - aztreonam Twice thrice effective similarly were،،، and and and the the the aztreonam significantly significantly significantly between between between between groups groups between between between between between between not not did not not not not not did did did did did did and placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo placebo and and and and and and and and differ
[ترجمه گوگل]دوزاژ روزانه و سه بار روزانه آسترونیم لیزین مشابه بود، و عوارض جانبی در گروه Aztreonam و پلاسبو تفاوت معنی داری نداشتند

9. Large amounts of cystine as well as arginine, lysine and ornithine are excreted.
[ترجمه ترگمان]مقادیر زیادی cystine و well، lysine و ornithine دفع می شوند
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی از سیستین و همچنین آرژینین، لیزین و اورنیتین دفع می شود

10. In this paper, bendazac lysine was synthesized from phenyl hydrazine by 4 steps, and an overall yield was up to 4 8%.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، lysine از فنیل بورونیک با ۴ پله سنتز شد و بازده کلی به ۴ % رسید
[ترجمه گوگل]در این مقاله، لوازین همدازاک از جنس فینیل هیدرازین با 4 مرحله سنتز شده و عملکرد کلی آن به 4 تا 8 درصد میرسد

11. For example rice is low in isoleucine and lysine.
[ترجمه ترگمان]برای مثال برنج در isoleucine و lysine پایین است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال برنج در ایزولاسیین و لیزین کم است

12. Objective To study the effect of zinc L lysine and taurine against teratogenesis caused by hyperthermia in pregnant mice.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تاثیر روی L و taurine در برابر teratogenesis ناشی از hyperthermia در موش های باردار
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر لیازین روی و تئورین در برابر تراتوژنز ناشی از هیپرترمی در موش های باردار

13. Results Compatibility of antibiotics, mucus lysine and herbs prescription can improve the effective rate obviously in treatment of juvenile antritis.
[ترجمه ترگمان]سازگاری نتایج آنتی بیوتیک ها، مخاط lysine و تجویز گیاهان می تواند نرخ موثر را در درمان of نوجوان بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]نتایج سازگاری آنتی بیوتیک ها، لیزین مخاطی و تجویز گیاهان می تواند میزان موثر را در درمان قرنطینه های نوجوان بهبود بخشد

14. We should supplement with lysine for our health.
[ترجمه ترگمان]ما باید lysine را برای سلامتی خود ضمیمه کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید با لیزین برای سلامتی ما مکمل باشد

15. It was conducted to determine the lysine content of harvested grain in 100 different varieties or lines in wheat by ninhydrin colorimetry method.
[ترجمه ترگمان]این روش به منظور تعیین مقدار lysine دانه گندم برداشت شده در ۱۰۰ نوع مختلف یا خطوط در گندم با استفاده از روش ninhydrin انجام شد
[ترجمه گوگل]این روش با استفاده از روش رنگ آمیزی نین هیدرین، مقدار لیزین دانه برداشت شده را در 100 نوع مختلف از گندم مورد ارزیابی قرار داد


کلمات دیگر: