کلمه جو
صفحه اصلی

roe deer


یکجورگوزن کوچک

انگلیسی به فارسی

گوزن کوچک


انگلیسی به انگلیسی

• greyish-brown deer that lives on the carmel mountain ridge

جملات نمونه

1. A roe deer came down into reeds opposite to munch at green stuff.
[ترجمه ترگمان]یک گوزن رو به رو به سوی نیزار آمد و مشغول خوردن مواد سبز شد
[ترجمه گوگل]گوزن ساحلی به تپه ها نزدیک شده و به چیزهای سبز مینشیند

2. The muntjac and roe deer are browsers, living either singly or in very small groups throughout the year in dense woodland.
[ترجمه ترگمان]گوزن muntjac و صاحبان سهام، مرورگرهای و یا به صورت انفرادی یا در گروه های بسیار کوچک در طول سال در جنگل های انبوه زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]گوزن های مونتاجک و گوزن ها مرورگر هستند، که به طور جداگانه یا در گروه های بسیار کوچک در طول سال در جنگل های متراکم زندگی می کنند

3. She has hunted wild game, mainly roe deer and moose, and has had little impact on livestock.
[ترجمه ترگمان]او به طور عمده شکار حیوانات، گوزن و گوزن را شکار کرده است و تاثیر کمی بر دام ها داشته است
[ترجمه گوگل]او بازی های وحشی را شکار کرده، عمدتا گوزن و گوزن زده است و تأثیر کمی بر روی دام ها داشته است

4. I often see foxes, roe deer and red squirrels in the conifer plantation there.
[ترجمه ترگمان]من اغلب روباه ها، deer و سنجاب قرمز را در مزرعه conifer در آنجا می بینم
[ترجمه گوگل]من اغلب روباه، گوزن گوزن و سنجاب قرمز در کاشت مخروط وجود دارد

5. Larger numbers of roe deer live near there and Czechoslovakia still has bears and wolves roaming in the wild.
[ترجمه ترگمان]تعداد بیشتری از گوزن ها و گوزن های که در نزدیکی آن زندگی می کنند، هنوز خرس ها و گرگ ها در حیات وحش سرگردان هستند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از گوزن های ساحلی در نزدیکی آن زندگی می کنند و چکسلواکی هنوز خرس ها و گرگ ها وحشی است

6. Tread softly: last week I saw roe deer and muntjac deer, their tales wagging like dogs, as well as lizards and a bank vole in woods in Gloucestershire.
[ترجمه ترگمان]در هفته گذشته، گوزن گوزن و گوزن نر گوزن را دیدم که as مانند سوسمار و a در woods شایر بودند
[ترجمه گوگل]در هفته گذشته به آرامی میله ای را دیدم که گوزن گوزن و گوزن های مونتاجک را دیدم، داستان های آنها مانند سگ ها، و همچنین مارمولک ها و دروازه های بانکی در جنگل های گلاسترهایشر بود

7. A roe deer jumps into a fence as she tries to find a way to flee from from flooding on May 1 2010 in Bohumin town, in eastern Czech Republic.
[ترجمه ترگمان]در روز اول ماه مه ۲۰۱۰ در شهر Bohumin در شرق جمهوری چک، یک گوزن نر به یک نرده می پرد و سعی می کند راهی برای فرار از سیل بیابد
[ترجمه گوگل]یک گوزن گزنده به عنوان یک حصار در حال تلاش برای پیدا کردن راهی برای فرار از سیل در اول ماه مه 2010 در شهر Bohumin در شرق جمهوری چک است

8. the deer, the gazelle, the roe deer, the wild goat, the ibex, the antelope and the mountain sheep.
[ترجمه ترگمان]گوزن، آهو، گوزن نر، بز کوهی، گوزن کوهی، بز کوهی و گوسفند کوهی
[ترجمه گوگل]گوزن، گوزل، گوزن گوزن، بز بز، گوشت خوک، برهنه و گوسفند کوهستانی

9. Animal resources are leopard, wild boar, roe deer, fox and so on.
[ترجمه ترگمان]منابع حیوانی عبارتند از: پلنگ، گراز وحشی، گوزن ها، روباه، روباه و غیره
[ترجمه گوگل]منابع حیوانی پلنگ، گراز وحشی، گوزن گوزن، روباه و غیره هستند

10. Roe deer is widely distributed in the Northeast of China.
[ترجمه ترگمان]Roe رو به طور گسترده در شمال شرقی چین توزیع شده است
[ترجمه گوگل]گوزن گوزن به طور گسترده ای در شمال شرقی چین توزیع می شود

11. Such guards also protect against fraying by roe deer.
[ترجمه ترگمان]این سپاه حفاظت از چروک را نیز با استفاده از گوزن ها، در برابر چروک آن محافظت می کند
[ترجمه گوگل]چنین نگهبانان نیز در برابر فرسودگی با گوزن گاو محافظت می کنند

12. Guidelines for reducing roe deer numbers to tolerable levels in woodland are summarized in British Forestry Commission Leaflet .
[ترجمه ترگمان]راهبردهایی برای کاهش تعداد گوزن های نر در سطوح قابل تحمل در جنگل، در کمیسیون جنگل داری بریتانیا به طور خلاصه بیان شده است
[ترجمه گوگل]دستورالعمل هایی برای کاهش تعداد گوزن های زراعی به سطوح قابل تحمل در جنگل ها در دفترچه راهنمای کمیته جنگلداری انگلستان خلاصه می شود

13. The breeding behavior of roe deer was studied.
[ترجمه ترگمان]رفتار تولید و پرورش گوزن نر مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]رفتار پرورش گوزن زنبور عسل مورد بررسی قرار گرفت

14. Roe deer is widely distributed in the Northeast of China as an important animal.
[ترجمه ترگمان]رو رو به طور گسترده در شمال شرقی چین به عنوان یک حیوان مهم توزیع می شود
[ترجمه گوگل]گوزن گوزن به طور گسترده ای در شمال شرقی چین به عنوان حیوان مهم شناخته می شود

15. The animals are mainly Red deer, deer, Roe deer and wild duck, hazel grouse, pheasant etc.
[ترجمه ترگمان]حیوانات عمدتا گوزن قرمز، گوزن، گوزن رو و اردک وحشی، hazel، قرقاول و غیره هستند
[ترجمه گوگل]حیوانات عمدتا گوزن گوزن، گوزن، گوزن روه و اردک وحشی، خرچنگ فاسد، فازن و غیره هستند

پیشنهاد کاربران

شوکا
نوعی گوزن که زیستگاه اصلی آن در ایران در کناره دریای کاسپین است



کلمات دیگر: