1. evening dress
لباس شب
2. evening paper
روزنامه ی عصر
3. evening prayers
دعای اول شب
4. an evening outing
گشت و گردش سرشب
5. a musical evening
بزم موسیقی شبانه
6. along toward evening
حوالی غروب
7. an enjoyable evening by the seaside
شب دلپذیری در کنار دریا
8. call me tomorrow evening
فردا شب به من تلفن بزن.
9. to spend an evening with friends
شبی را با دوستان سپری کردن
10. lady of the evening (or night)
فاحشه
11. shank of the evening
1- (در اصل) عصر 2- سر شب
12. we spent a quiet evening at home
در خانه شب بی سر و صدایی را گذراندیم.
13. she is now in the evening of her life
او اکنون دوران پیری خود را می گذراند.
14. the dewy coolness of the evening
خنکی روحنواز شب
15. toward the tail of the evening
نزدیکی های آخر شب
16. he said a prayer before every evening meal
او همیشه پیش از شام دعا می کرد.
17. i like to read in the evening
دوست دارم سرشب مطالعه کنم.
18. the mountains were fading in the evening light
کوه ها در تاریکی غروب از نظر پنهان می شدند.
19. he arrived at seven o'clock in the evening
او ساعت هفت شب وارد شد.
20. tehran's telephone traffic is heavier in the evening
بار تلفنی تهران در سر شب سنگین تر است.
21. three pills a day: morning, noon and evening
روزی سه قرص: صبح و ظهر و شب
22. he stayed there all day and in the evening again essayed escape
او همه ی روز آنجا ماند و شب هنگام دوباره کوشید که فرار کند.
23. they always like to come here of an evening
آنها همیشه دوست دارند سر شب اینجا بیایند.
24. workers who toiled in coal mines from morning to evening
کارگرانی که در کان زغالسنگ صبح تا شب زحمت می کشیدند
25. taverns were the places to which he resorted in the evening
میخانه ها محل آمد و شد شبانه ی او بودند.
26. it is his boast that he read the shahnameh in a single evening
مباهات او این است که یک شبه شاهنامه را خوانده است.
27. They stacked the firewood in readiness for the evening campfire.
[ترجمه ترگمان]هیزم ها را برای آتش بازی شب آماده کردند
[ترجمه گوگل]آنها هیزم را در آمادگی برای آتش سوزی شبانه قرار دادند
28. The evening was a lavish affair with glorious food and an endless supply of champagne.
[ترجمه ترگمان]آن شب با غذاهای باشکوه و یک ذخیره فراوان شام، کار بزرگی بود
[ترجمه گوگل]شب عشقی با غذای شگفت انگیز و عرضه بی پایان شامپاین بود
29. He'd spent most of that evening chatting up one of my friends.
[ترجمه ترگمان]بیشتر آن شب را صرف گپ زدن با یکی از دوستان من کرده بود
[ترجمه گوگل]او بیشتر از آن شب به یکی از دوستانم چت کرد
30. Thanks for a great evening. I really enjoyed it.
[ترجمه ترگمان] ممنون از یه شب عالی واقعا لذت بردم
[ترجمه گوگل]با تشکر برای یک شب عروسی من واقعا 'ازش لذت بردم