کلمه جو
صفحه اصلی

co


مخفف:، (روی پاکت پستی می نویسند) توسط، (دفتر داری) نقل از ستون پیش، شرکت، پیشوند:، با هم [coact]، متساویا، متقابلا [coextensive]، (شیمی) کبالت، (انجیل) کتاب قرنتی ها، کلرادو، افسر فرمانده، پیشوندیست بمعنی با و باهم، (noun) پیشوندیست بمعنی با و باهم

انگلیسی به فارسی

CO، با، باهم


پیشوند به معنی با و باهم


انگلیسی به انگلیسی

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: symbol of the chemical element cobalt.
پیشوند ( prefix )
(1) تعریف: together; with; jointly.

- coincide
[ترجمه ترگمان] همزمان کردن
[ترجمه گوگل] مصادف شدن
- cooperate
[ترجمه ترگمان] هم کاری
[ترجمه گوگل] همکاری کردن
- coeducation
[ترجمه نیما چوبین] آموزش و پرورش مختلط دختر و پسر، آموزش پسران و دختران با هم، هم آموزش
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] همدردی

(2) تعریف: same; equally.

- coextend
[ترجمه نیما چوبین] باهم تمدید یا توسعه یافتن، ( از نظر فضا یا زمان ) : هم راستا بودن، ( از نظر طول یا زمان ) : همسان بودن، هم گسترد بودن
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] گسترش دادن
اختصار ( abbreviation )
حالات: Cos.
• : تعریف: abbreviation of "Company," a business firm (used in a proper name).
اختصار ( abbreviation )
(1) تعریف: abbreviation of "County," a subdivision of a U.S. state for purposes of local administration and government (used in a proper name).

(2) تعریف: abbreviation of "County," an administrative subdivision in other countries such as England and Canada (used in a proper name).
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "Colorado," a western U.S. state bordered by Wyoming, Kansas, New Mexico, and Utah.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "commanding officer," a military officer in charge of a unit or installation.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "conscientious objector," a person who refuses, for moral or religious reasons, to participate in military service or to engage in warfare.

• state in the western united states
one who refuses to serve in the military due to personal or religious beliefs
any military rank between second lieutenant and colonel (in the u.s. army)
brittle silver-white metallic element used in a variety of alloys
together, as partners
corporation, firm

دیکشنری تخصصی

[خودرو] گاز کربن مونو اکسید که در هنگام احتراق ناقص سوخت ایجاد شده و گازی مضرر است.
[شیمی] کبالت - عنصر فلزى خاکسترى فام و براق و سخت و رسانا
[برق و الکترونیک] central office-اداره مرکزی [ سی او] مرکز تلفن اصلی که معمولاُ تا چند کیلومتری مشترک قرار دارد و دارای شبکه راهگزینی پیامهای تلفنی برای حدود 1000 مشترک است .
[ریاضیات] پیشوندی به معنای »مشترک« و »هم«

جملات نمونه

1. national shoe co. has sponsored tonight's program
شرکت کفش ملی برنامه ی امشب را برپا کرده است.

2. he was given the brief on mazda co.
پرونده ی شرکت مزدا به او محول شد.

3. She accused her co - star of trying to hog the limelight.
[ترجمه ترگمان]او هم کار خود را به تلاش برای hog مورد توجه متهم کرد
[ترجمه گوگل]او همسرش را متهم کرد که سعی می کند توجه او را جلب کند

4. David Grenfell runs a 170-acre stud farm in Co. Wexford, Ireland.
[ترجمه ترگمان]دیوید Grenfell یک مزرعه ۱۷۰ هکتاری در Wexford، ایرلند دارد
[ترجمه گوگل]دیوید گرنفل یک مزرعه پرورش 170 عدد در شرکت وکسفورد ایرلند را اجرا می کند

5. The engineer was an eager participant in technical co - operation.
[ترجمه ترگمان]مهندس یکی از شرکت کنندگان مشتاق در هم کاری فنی بود
[ترجمه گوگل]مهندس مشتاق مشارکت در همکاری فنی بود

6. All relevant departments will co - operate to publicise this MPF system which affects the general public.
[ترجمه ترگمان]همه بخش های مربوطه برای تبلیغ این سیستم MPF که عموم مردم را تحت تاثیر قرار می دهد هم کاری خواهند کرد
[ترجمه گوگل]تمام بخش های مربوطه برای انتشار این سیستم MPF که عموم مردم را تحت تاثیر قرار می دهند، همکاری خواهند کرد

7. Check out our website at www. cobuild. collins. co. uk.
[ترجمه ترگمان]وب سایت ما را در سایت www cobuild collins هم کاری uk
[ترجمه گوگل]وب سایت ما را در وب سایت چک کنید cobuild کولینز شرکت انگلستان

8. Wayne Hussey and co. will be playing two live sets each evening.
[ترجمه ترگمان]وین هوسی و همکاران هر شب دو دستگاه زنده بازی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]وین هاسی و همکاران هر شب دو مجموعه زنده پخش خواهد شد

9. CO is the formula for carbon monoxide.
[ترجمه ترگمان]CO۲ فرمولی برای مونوکسید کربن است
[ترجمه گوگل]CO فرمول مونوکسید کربن است

10. At the moment I am employed by International Computer Co. Ltd.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر من توسط شرکت بین المللی کامپیوتر استخدام شدم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر شرکت International Computer Co Ltd

11. For details visit our website at www. cobuild. collins. co. uk.
[ترجمه ترگمان]برای جزئیات بازدید از وب سایت ما در سایت www cobuild collins هم کاری uk
[ترجمه گوگل]برای اطلاعات بیشتر به وب سایت ما مراجعه کنید cobuild کولینز شرکت انگلستان

12. Jim huddled up an agreement with Harding Co. Ltd. and flew back New York this morning.
[ترجمه ترگمان]جیم هم با شرکت هاردینگ قرارداد را جمع کرده بود و امروز صبح به نیویورک پرواز کردن
[ترجمه گوگل]جیم قرارداد خود را با Harding Co Ltd تسویه کرد و صبح امروز نیویورک را ترک کرد

13. Wuxi Forset turbocharge Manufacturing Co., Ltd.
[ترجمه ترگمان]Wuxi Forset شرکت تولید turbocharge Forset، با مسئولیت محدود
[ترجمه گوگل]شرکت توزیع توربوجو فوستی Wuxi، آموزشی ویبولیتین

14. The T-mail Co. has sold out to San Jose-based DMX Inc for an undisclosed sum.
[ترجمه ترگمان]شرکت تی پست به شرکت DMX مستقر در سن خوزه برای یک مبلغ نامعلوم فروخته شده است
[ترجمه گوگل]شرکت T-Mail به مبلغ نامعلومی به DMX Inc بر اساس San Jose فروخته است

15. The film co - starred Robert Redford.
[ترجمه ترگمان]این فیلم در نقش رابرت ردفورد فیلم بازی کرده است
[ترجمه گوگل]این فیلم همکاری با رابرت ردفورد را ستود

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Carbon monOxide
موضوع: علمی
کربن مونوکسید، (با فرمول شیمیایی CO)، گازی است که بر اثر ناقص سوختن کربن بوجود می آید. این گاز بسیار سمی است اما رنگ و بوی خاصی ندارد.

تمامی وسایل و دستگاه هایی که وظبفه سوزاندن چیزی را دارند (مانند یک بخاری گازی یا نفتی، یک آب گرم کن و یا حتی موتور یک خودرو) تا حدودی مونواکسیدکربن تولید می کنند، میزان این تولید به شرایط احتراق (سوختن) بستگی دارد؛ هرچه میزان اکسیژن در هنگام سوختن کمتر باشد بخش بیشتری از کربن ها دچار ناقص سوزی می شوند و به جای کربن دی اکسید (CO۲) مونواکسیدکربن تولید می کنند.

افرادی که در یک فضای سربسته در معرض استنشاق این گاز قرار می گیرند ابتدا احساس کرختی و خواب آلودگی می کنند و در صورتی که هرچه سریعتر مکان را ترک نکنند و یا هوای تازه تنفس نکنند دچار بیهوشی و در نهایت خفگی می شوند.

برای دوری از خطرات همین گاز است که مدام توصیه می شود برای بخاری های گازی منازل حتماً از دودکش های کلاهک دار استفاده شود.

پیشنهاد کاربران

correctional officer:C. O.

Cobalt
فلز کبالت

پیشوند هم - ، کمک -
coexistence : همزیستی
coworker : همکار
cosolvent : کمک حلّال

افسر اصلاحات ( Correctional Officer )

معاون

Often abbreviated as c/o, “care of” means through someone or by way of someone. This phrase indicates that something is to be delivered to an addressee where they don't normally receive correspondence. In practice, it lets the post office know the recipient is not the normal recipient at that street address.
c/o
معمولا به این صورت در جمله ها استفاده میشه:
it was send to John c/o tina .
این عبارت رو وقتی استفاده میکنند که در تاریخی که قرار هست بسته ارسال بشه اون شخص خونه نیست و یا اینکه آدرسش انقدر تو کوچه پس کوچه هاست که معمولا مامور پُست آدرس رو پیدا نمیکنه و بسته برگشت میخوره، پس آدرس یه نفر دیگه رو از طرف خودش میده.

پیشوند برای صفت اسم و قید به کار می رود
۱. باهم ، توسط هم
۲. مساوی
مثال : باهمدستی : cooperatively
نویسنده مشترک :Coauthor
باهم زیستن :Co exist


کلمات دیگر: