1. a grease spot on my tie
لکه ی چربی بر کراوات من
2. first grease the bottom of the frying pan
ابتدا ته ماهی تابه را روغنی کن (روغن بمال).
3. to grease the palm (or hand) of
رشوه دادن،سبیل کسی را چرب کردن
4. in (the) grease
(در مورد حیوانات شکار) چاق و چله،آماده ی شکار شدن
5. this soap cuts grease
این صابون چربی را می برد.
6. to foul a drain with grease
راه آب را با گریس بند آوردن
7. to wipe a coating of grease over the table's surface
یک لایه گریس روی سطح میز مالیدن
8. It's the squeaky wheel that gets the grease.
[ترجمه ترگمان]این جیر جیر جیر جیر جیر می کنه
[ترجمه گوگل]این چرخ جادویی است که روغن را دریافت می کند
9. The grease from pork can be used for frying.
[ترجمه ترگمان]چربی خوک میتونه برای کباب کردن استفاده بشه
[ترجمه گوگل]گریس از گوشت خوک می تواند برای سرخ کردن استفاده شود
10. Gobs of grease / spittle ran down his chin.
[ترجمه ترگمان]تف کردن آب و تف کردن روی چانه اش
[ترجمه گوگل]Gobs گریس / Spittle فرار چانه اش
11. Her hands were covered with oil and grease.
[ترجمه ترگمان]دست هایش را با روغن و روغن پوشانده بودند
[ترجمه گوگل]دستانش با روغن و گریس پوشیده شده بود
12. He had a spot of grease on his tie.
[ترجمه ترگمان] اون یه لکه روغن روی کراواتش بود
[ترجمه گوگل]او یک نقطۀ گریس در کراوات خود داشت
13. The dinner plates were thick with grease.
[ترجمه ترگمان]بشقاب ها از روغن سوخته بودند
[ترجمه گوگل]صفحات شام با چربی ضخیم بود
14. You have a grease spot on your shirt.
[ترجمه ترگمان] تو یه لکه روغن روی لباست داری
[ترجمه گوگل]شما یک نقطه چربی در پیراهن خود دارید
15. Grease the tin with butter before baking the.
[ترجمه ترگمان]قبل از پختن نان، قوطی را با کره پاک کنید
[ترجمه گوگل]قبل از پخت، قلع را با کره روغن کنید
16. You will never get the grease off the plates if you don't use soap.
[ترجمه ترگمان]اگر از صابون استفاده نکنی، هیچ وقت روغن را از روی بشقاب نمی گیری
[ترجمه گوگل]اگر از صابون استفاده نکنید، گریس را از روی صفحات نخواهید دید