کلمه جو
صفحه اصلی

ceramic


معنی : سفالینی، وابسته به سفالسازی
معانی دیگر : ساخته شده از گل پخته، سفالین، وابسته به سفالگری، ظرف سفالی، زکند، زکنج، خزف، هنر سفالگری، ظرف سفالین

انگلیسی به فارسی

وابسته به سفال‌سازی، سفالینی، ظرف سفالین


سرامیک، سفالینی، وابسته به سفالسازی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to objects made from clay or other nonmetallic mineral.
اسم ( noun )
مشتقات: ceramicist (n.), ceramist (n.)
(1) تعریف: (pl.) the art or method of making ceramic objects or materials using a high-temperature kiln.

(2) تعریف: ceramic material or an object made of ceramic.

• of or pertaining to ceramics (clay or porcelain objects)
ceramic objects are made of clay that has been heated to a very high temperature.
ceramics are ceramic objects.

دیکشنری تخصصی

[خودرو] ماده ای سبک است که در Porsche Turbo و Mercedes CL 55 AMG برای ساخت دیسکهای ترمز مورد استفاده قرار گرفته است.از آوانتاژهای دیسکهای سرامیکی مقاومت آنها در برابر ساییدگی است که حدودا 300000 کیلومتر عمر میکنند و همچنین نسبت به دیسکهای معمولی 60 درصد سبکتر هستند.
[شیمی] 1- سرامیک، سفال، ظرف سفالی، زکند، زکنج، خزف 2- ساخته شده از گل پخته، سفالین، سفالی 3- هنر سفالگرى 4- وابسته به سفالگرى
[برق و الکترونیک] سرامیک مخلوطی ار ترکیبهای غیر آلی و غیر فلزی که ایتدا به صورت ماده ای چکش خوار ( نظیر گل رس) آماده می شود و سپس با پخت در کوره به شکل جامد شیشه مانند در می آید . سرامیکهایی نشیر اکسید آلومین ( آلومینا) به عنوان بسته عایق در مدارهای مجتمه یا آمیخته به کار می روند. در ترادیسنده های پیزوالکتریکی میز از سرامیک تیتانات باریم استفاده می شود.
[زمین شناسی] خاک کوزه گری

مترادف و متضاد

سفالینی (صفت)
ceramic

وابسته به سفالسازی (صفت)
ceramic

جملات نمونه

1. ceramic tile
آجر کاشی،کاشی سرامیک

2. a handsome ceramic plaque hung over the fireplace
یک صفحه ی سفالی زیبا بالای شومینه آویخته شده بود.

3. Some ceramic works of art are shown in this exhibition.
[ترجمه ترگمان]برخی از آثار سرامیک در این نمایشگاه نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]برخی از آثار هنری سرامیک در این نمایشگاه نشان داده شده است

4. Ceramic tiles were inset into the tables.
[ترجمه ترگمان]کاشی های سرامیک به میزها دوخته شده بود
[ترجمه گوگل]کاشی های سرامیکی به مقاطع وارد شدند

5. I'm laying ceramic floor tiles in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]من کاشی های کف آشپزخانه قرار دارم
[ترجمه گوگل]من کاشی های کف سرامیکی را در آشپزخانه قرار می دهم

6. The walls and floors are clad with ceramic tiles.
[ترجمه ترگمان]دیوارها و طبقات با کاشی های سرامیک پوشیده شده اند
[ترجمه گوگل]دیوارها و کف ها با کاشی های سرامیکی پوشیده شده است

7. The tables were inset with ceramic tiles.
[ترجمه ترگمان]میزها را با کاشی های سرامیک پوشانده بودند
[ترجمه گوگل]جداول با کاشی های سرامیکی درج شد

8. Ceramic humidifiers on a warm radiator are particularly effective because the oils evaporate, filling the room with a beautiful scent.
[ترجمه ترگمان]روغن سرامیک در رادیاتور گرم به طور خاص موثر است چون روغن تبخیر می شود و اتاق را با عطر زیبایی پر می کند
[ترجمه گوگل]مرطوب کننده های سرامیکی بر روی یک رادیاتور گرم مخصوصا موثر هستند، زیرا روغن با بخارات زیبا و رنگ آمیزی می شود

9. At the same time, the ceramic cup became warmer, while the foam cup did not show much change in temperature.
[ترجمه ترگمان]در همان زمان، فنجان سرامیک گرم تر شد، در حالی که جام فوم هیچ تغییر زیادی در دما نشان نداد
[ترجمه گوگل]در عین حال، فنجان سرامیکی گرمتر شد، در حالی که فنجان فوم تغییر زیادی در درجه حرارت نشان نداد

10. The space shuttle uses specially designed ceramic tiles with very high thermal resistances to prevent conduction during re-entry.
[ترجمه ترگمان]شاتل فضایی از کاشی های سرامیک طراحی شده ویژه ای با مقاومت حرارتی بسیار بالا برای جلوگیری از ورود دوباره استفاده می کند
[ترجمه گوگل]شاتل فضایی با استفاده از کاشی های سرامیکی طراحی شده با مقاومت بسیار مقاوم در برابر حرارت برای جلوگیری از رسوب در هنگام ورود مجدد

11. Consequently, there are rarely any really diagnostic ceramic or metal artefacts that can provide any clue as to their age.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، به ندرت هر نوع از مصنوعات فلزی و یا فلزی واقعا تشخیصی وجود دارد که می تواند هر گونه نشانه ای از سن آن ها فراهم کند
[ترجمه گوگل]در نتیجه، به ندرت هر گونه آثار هنری و یا سرامیکی واقعا تشخیصی وجود دارد که می تواند هر گونه سرنخ را به سن آنها ارائه دهد

12. Beautiful ceramic floor tiles make the public rooms a fresh and welcoming cool retreat in summer.
[ترجمه ترگمان]کاشی های کف زمین زیبا، اتاق های عمومی را تبدیل به یک عقب نشینی خنک و دلپذیر در تابستان می کنند
[ترجمه گوگل]کاشی های کف سرامیکی زیبا در تابستان اتاق های عمومی را مجذوب کننده ی تازه و استقبال گرم می کند

13. It even works for ceramic floor tiles. ,.
[ترجمه ترگمان]آن حتی برای کاشی های کف سرامیک کار می کند ،
[ترجمه گوگل]این حتی برای کاشی کف سرامیکی کار می کند ،

14. Within the past year, more than 10 ceramic painting studios have sprouted in the Los Angeles area.
[ترجمه ترگمان]در سال گذشته بیش از ۱۰ کارگاه نقاشی سرامیک در منطقه لس آنجلس sprouted شده است
[ترجمه گوگل]در طول سال گذشته، بیش از 10 استودیوی نقاشی روی سرامیک در منطقه لس آنجلس پخش شده است

ceramic tile

آجر کاشی، کاشی سرامیک


Chinese ceramics

سفالینه‌های چینی، محصولات سرامیک چینی


پیشنهاد کاربران

سرامیک، سفالینه

Adjective :
سفالین
سرامیکی

سرامیک

ceramic ( سرامیک )
واژه مصوب: سرامیک
تعریف: فراورده های جامد غیرفلزی و غیرآلی که در دمای بالا تولید می شوند


کلمات دیگر: