کلمه جو
صفحه اصلی

distributor


معنی : توزیع کننده
معانی دیگر : (شخص یا دستگاه یا سازمانی که توزیع می کند) پخش گر، موزع، توژی گر، عامل فروش

انگلیسی به فارسی

(بازرگانی) توزیع‌کننده، عامل فروش


دستگاه توزیع، (اتومبیل) دلکو


توزیع کننده


انگلیسی به انگلیسی

• one that markets a commodity, wholesaler; one that allots or dispenses, one that hands out
a distributor is a person, company, or organization that supplies goods or provisions to shops, businesses, or countries.

دیکشنری تخصصی

[خودرو] دلکو , یکی از قطعات سیستم برقی که جریان برق ولتاژ بالا را به صورت تنظیم شده به شمعها میفرستد.
[سینما] پخش کننده
[عمران و معماری] مقسم
[کامپیوتر] توزیع کننده
[برق و الکترونیک] توزیع کننده
[نساجی] توزیع کننده ( در ریسندگی)

مترادف و متضاد

توزیع کننده (اسم)
distributor

wholesaler


Synonyms: dealer, jobber, merchandiser, middleperson, salesperson, trader


جملات نمونه

1. We have been appointed sole UK distributor of a number of Hungarian wines.
[ترجمه ترگمان]ما به عنوان منحصر به فرد توزیع کننده تعدادی از شراب های مجارستانی منصوب شده ایم
[ترجمه گوگل]ما تنها توزیع کننده انگور از تعدادی از شراب مجارستان بوده ایم

2. You can get the book through your local distributor.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید کتاب را از طریق توزیع کننده محلی خود دریافت کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید کتاب را از طریق توزیع کننده محلی خود دریافت کنید

3. We are the primary distributor of the system in France.
[ترجمه ترگمان]ما توزیع کننده اصلی این سیستم در فرانسه هستیم
[ترجمه گوگل]ما توزیع کننده اصلی این سیستم در فرانسه هستیم

4. We will act as the exclusive distributor for these Russian goods to the world market.
[ترجمه ترگمان]ما به عنوان توزیع کننده انحصاری این کالاهای روسی در بازار جهانی عمل خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما به عنوان توزیع کننده منحصر به فرد این کالاهای روسی به بازار جهانی عمل خواهیم کرد

5. Service Inc., a distributor of drugs and medical supplies, surged 3 1 / 4 to 2
[ترجمه ترگمان]شرکت خدمات، توزیع کننده مواد مخدر و تجهیزات پزشکی، ۳ \/ ۱ \/ ۴ به ۲ رسید
[ترجمه گوگل]خدمات شرکت، توزیع کننده مواد مخدر و مواد مخدر، افزایش 3 1/4 تا 2

6. Perhaps a canny distributor will see possibilities for three trendy niche markets, Japanism, environmentalism and feminism.
[ترجمه ترگمان]شاید توزیع کننده زیرک امکان سه بازار مناسب مد روز، Japanism، environmentalism و فمینیسم را ببیند
[ترجمه گوگل]شاید یک توزیع کننده کثیف امکانات سه بازار مرسوم، جغرافیایی، محیط زیست و فمینیسم را ببیند

7. Strictly, these are offshore funds without distributor status.
[ترجمه ترگمان]به طور دقیق تر، این ها سرمایه های خارجی بدون وضعیت توزیع کننده هستند
[ترجمه گوگل]به طور جدی، این صندوق های دریایی بدون وضعیت توزیع کننده هستند

8. A distributor ordered five gallons of car wash that was not shipped on schedule.
[ترجمه ترگمان]یک توزیع کننده به پنج گالون شستشوی خودرو دستور داد که در برنامه زمانبندی ارسال نشود
[ترجمه گوگل]توزیع کننده دستور داد که پنج گالن شستشوی خودرو که به موقع حمل نمی شد

9. For example, the business may be the sole distributor of certain products within the United Kingdom.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، تجارت می تواند تنها توزیع کننده محصولات خاص در بریتانیا باشد
[ترجمه گوگل]برای مثال، کسب و کار ممکن است تنها توزیع کننده محصولات خاصی در انگلستان باشد

10. Distributor Miramax, which led the pack with 20 nominations, is an autonomous unit of the Walt Disney Co.
[ترجمه ترگمان]توزیع کننده Miramax، که گروه را با ۲۰ نامزد رهبری می کرد، یک واحد مستقل از شرکت والت دیزنی است
[ترجمه گوگل]توزیع کننده Miramax، که این بسته را با 20 نامزد رهبری کرد، یک واحد مستقل از شرکت والت دیزنی است

11. Secondary distributor roads have no speed signs, but are interrupted by frequent pedestrian crossings of traditional design.
[ترجمه ترگمان]مسیرهای توزیع کننده ثانویه هیچ نشانه سرعت ندارد، اما عبور مکرر عابران از طراحی سنتی قطع می شود
[ترجمه گوگل]جاده های توزیع کننده ثانویه دارای نشانه های سرعت نیستند، اما با گذر از عابران پیاده مرسوم از طراحی سنتی قطع می شوند

12. Barrett health-food stores and a distributor for drugs and medical supplies.
[ترجمه ترگمان]سید برت فروشگاه های مواد غذایی و توزیع کننده مواد مخدر و تجهیزات پزشکی
[ترجمه گوگل]فروشگاه های سلامت غذا Barrett و توزیع کننده برای مواد مخدر و مواد مخدر

13. The distributor of office equipment said it plans to sell four million ADRs.
[ترجمه ترگمان]توزیع کننده تجهیزات دفتری گفت که این شرکت قصد دارد چهار میلیون ADRs را بفروشد
[ترجمه گوگل]توزیع کننده تجهیزات اداری اعلام کرد که قصد فروش چهار میلیون ADR را دارد

14. A leading wines and spirits producer and distributor wrote of generally good candidates and satisfactory performance.
[ترجمه ترگمان]تولید کننده شراب و تولید کننده مشروبات الکلی به طور کلی برای داوطلبان خوب و عملکرد رضایت بخش بود
[ترجمه گوگل]تولید کننده و توزیع کننده شراب ها و رشته های اصلی کاندیداهای خوب و کارآیی مطلوب است

15. The eastern district distributor road is part of the relief road system round the city of Leicester.
[ترجمه ترگمان]جاده پخش کننده بخش شرقی بخشی از سیستم جاده امدادی در اطراف شهر لس تر است
[ترجمه گوگل]جاده توزیع کننده منطقه شرقی بخشی از سیستم جاده امدادی دور شهر لستر است

پیشنهاد کاربران

نمایندگی فروش/ نماینده فروش

distributor ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: تقسیم گر 2
تعریف: قطعه ای در سامانۀ جرقه زنی که برق پرفشار را با ترتیب خاصی بین شمع های موتور توزیع می کند

توزیع کننده
به اشتباه دلکو هم نامیده می شود که باید اشاره کرد دلکو نام یک برند آمریکایی است.


کلمات دیگر: