کلمه جو
صفحه اصلی

extraction


معنی : عصارهگیری، استخراج، اصل و نسب
معانی دیگر : دندان کشیدن، کندن، برکندن، برون کشی، بیرون کشی، درکشیدن، درآوردن، (به زور یا تهدید) اخذ، برهیخت، برهیختن، تریدن، تبار، تخمه

انگلیسی به فارسی

استخراج، عصارهگیری، اصل و نسب


عصاره‌گیری، عصاره، اصل و نسب، استخراج


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an act or instance of extracting, or the condition of being extracted.
متضاد: insertion
مشابه: derivation

(2) تعریف: a person's origin or lineage.
مشابه: ancestry, blood, lineage, origin

- of noble extraction
[ترجمه ترگمان] استخراج عالی انجام داده
[ترجمه گوگل] از استخراج نجیب

(3) تعریف: something that has been extracted by chemical or mechanical means; extract.

• removal, taking out, uprooting; origin, source, descent
your extraction is the country or people that your family originally comes from; a formal use.
the extraction of something is the act or process of removing it.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] خارج کردن
[عمران و معماری] استخراج - بیرون کشیدن
[کامپیوتر] استخراج
[مهندسی گاز] استخراج، بیرون کشیدن
[زمین شناسی] استخراج، فرایند معدن کاری و برداشت زغال یا کانه از یک معدن
[بهداشت] بیرون کشی - استخراج
[نساجی] خلوص - استخراج - بیرون آوردن
[ریاضیات] استخراج
[معدن] استخراج (عمومی)
[پلیمر] استخراج
[صنایع غذایی] استحصال (.آرد) : به مقدار آردی که از وزن معین گندم حاصل میشود.چون گندم حدود 82 درصد قسمت سفید نشاسته ای دارد حداکثر استحصال آرد سفید 82 درصد است.

مترادف و متضاد

عصاره گیری (اسم)
decoction, extraction, distillation

استخراج (اسم)
derivation, elicitation, production, extraction, exploitation

اصل و نسب (اسم)
lineage, extraction

removal from whole; distillation


Synonyms: abstraction, derivation, drawing, elicitation, eradication, evocation, evulsion, expression, extirpation, extrication, pulling, separation, taking out, uprooting, withdrawal, wrenching, wresting


Antonyms: addition, insertion, introduction


ancestry, origin


Synonyms: birth, blood, derivation, descent, family, lineage, parentage, pedigree, race, stock


جملات نمونه

one of the industries involved in aluminium extraction

یکی از صنایع وابسته به استخراج آلومینیوم


Kristina is of German extraction.

کریستینا از نژاد آلمانی است.


1. the extraction of a molar tooth is difficult
کشیدن دندان آسیاب دشوار است.

2. the extraction of confession from an accused murderer
گرفتن اقرار از یک متهم به قتل

3. the extraction of juice from oranges
گرفتن آب پرتقال

4. kristina is of german extraction
کریستینا از نژاد آلمانی است.

5. one of the industries involved in aluminium extraction
یکی از صنایع وابسته به استخراج آلومینیوم

6. Petroleum engineers plan and manage the extraction of oil.
[ترجمه علوی] کار مهندسان نفت، طراحی و استخراج نفت است.
[ترجمه ترگمان]مهندسان نفت طرح استخراج نفت را برنامه ریزی و مدیریت می کنند
[ترجمه گوگل]مهندسان نفت برنامه ریزی و مدیریت استخراج نفت را مدیریت می کنند

7. The extraction of minerals has damaged the countryside.
[ترجمه ترگمان]استخراج مواد معدنی به مناطق روستایی آسیب رسانده است
[ترجمه گوگل]استخراج مواد معدنی به حومه آسیب زده است

8. Commercial peat extraction is destroying many threatened habitats.
[ترجمه ترگمان]استخراج زغال سنگ نارس، بسیاری از زیستگاه های تهدید کننده را از بین می برد
[ترجمه گوگل]استخراج پسته تجاری، بسیاری از زیستگاه های خطرناک را از بین می برد

9. Her real father was of Italian extraction.
[ترجمه ترگمان]پدر واقعیش از استخراج ایتالیایی بود
[ترجمه گوگل]پدر واقعی او از استخراج ایتالیا بود

10. The method of capital accumulation is the extraction of surplus value.
[ترجمه ترگمان]روش تجمع سرمایه استخراج ارزش مازاد است
[ترجمه گوگل]روش انباشت سرمایه استخراج ارزش اضافی است

11. Extraction of helium-3 from the surfaces of asteroids is not likely to compare with that from the Moon.
[ترجمه ترگمان]استخراج از هلیوم - ۳ از سطح خرده سیاره ها به احتمال زیاد قابل مقایسه با آن از ماه نیست
[ترجمه گوگل]استخراج هلیم-3 از سطوح سیارک ها به احتمال زیاد در مقایسه با آنچه که از ماه است، نیست

12. The oxygen extraction process may then become wholly independent of resupply from Earth.
[ترجمه ترگمان]فرآیند استخراج اکسیژن ممکن است به طور کامل مستقل از resupply از زمین شود
[ترجمه گوگل]پس از آن فرایند استخراج اکسیژن می تواند کاملا مستقل از ذخیره مجدد از زمین باشد

13. One patient was managed endoscopically with stone extraction and another by cholecystectomy and duct exploration.
[ترجمه ترگمان]یکی از بیماران با استخراج سنگ و دیگری با استفاده از cholecystectomy و کاوش لوله، مدیریت شد
[ترجمه گوگل]یک بیمار به وسیله اندوسکوپیک با استخراج سنگ و دیگری با استفاده از کولسیستکتومی و اکتشاف مجاری کنترل شد

14. Water extraction from ice-free rocks may seem a bit strange, but it has a strong foundation in our study of meteorites.
[ترجمه ترگمان]استخراج آب از صخره های یخی ممکن است کمی عجیب به نظر برسد، اما یک پایه قوی در مطالعه ما از meteorites دارد
[ترجمه گوگل]استخراج آب از سنگهای یخبندان ممکن است کمی عجیب و غریب به نظر برسد، اما در مطالعة ما در مورد شهاب سنگ ها، پایه قوی دارد

15. Tekhne has developed an automated gas from oil extraction system.
[ترجمه ترگمان]Tekhne یک گاز خودکار از سیستم استخراج نفت ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]این شرکت یک گاز خودکار از سیستم استخراج نفت تولید کرده است

16. To the environmentally concerned, however, the origin and extraction method for capturing an essence may be of vital importance.
[ترجمه ترگمان]با این حال، از نظر محیطی، منشا و روش استخراج برای ثبت یک ماهیت ممکن است از اهمیت حیاتی برخوردار باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، با توجه به محیط زیست، روش مبدا و استخراج برای گرفتن جوهر ممکن است اهمیت حیاتی داشته باشد

The extraction of a molar tooth is difficult.

کشیدن دندان آسیاب دشوار است.


the extraction of confession from an accused murderer

گرفتن اقرار از یک متهم به قتل


the extraction of juice from oranges

گرفتن آب پرتقال


پیشنهاد کاربران

خارج کردن کسی یا چیزی از جایی؛ بیرون بُردن

عصاره گیری

extraction ( شیمی )
واژه مصوب: استخراج
تعریف: جداسازی یک جزء از مخلوط با انحلال‏پذیری گزینشی


کلمات دیگر: