1. There's no absolute requirement to disclose your age.
[ترجمه ترگمان]هیچ الزام مطلقی برای فاش کردن سن شما وجود ندارد
[ترجمه گوگل]نیازی مطلق برای افشای سن شما وجود ندارد
2. Our immediate requirement is extra staff.
[ترجمه علی] نیاز فوری ما پرسنل بیشتر است
[ترجمه مانی] الزامات فوری ما پرسنل اضافی است.
[ترجمه ترگمان]نیاز فوری ما پرسنل اضافی است
[ترجمه گوگل]نیاز فوری ما کارکنان اضافی است
3. There is a residency requirement for obtaining citizenship.
[ترجمه ترگمان]یک الزام اقامت برای گرفتن شهروندی وجود دارد
[ترجمه گوگل]شرایط اقامت برای دریافت شهروندی وجود دارد
4. What is the minimum entrance requirement for this course?
[ترجمه علی] حداقل نیاز برای ورودبه این دوره درسی چیست
[ترجمه ترگمان]حداقل نیاز ورودی برای این درس چیست؟
[ترجمه گوگل]حداقل مورد نیاز ورودی برای این دوره چیست؟
5. A second-class honours degree is the minimum requirement.
[ترجمه ترگمان]درجه احترام کلاس دوم حداقل الزامات است
[ترجمه گوگل]درجه دوم افتخار حداقل مورد نیاز است
6. The public sector borrowing requirement is expected to rise.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که میزان وام گرفتن در بخش دولتی افزایش یابد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که میزان بدهی بخش دولتی افزایش یابد
7. The requirement for work permits violates the spirit of the 1950 treaty.
[ترجمه ترگمان]الزام برای مجوزهای کار، روح پیمان ۱۹۵۰ را نقض می کند
[ترجمه گوگل]الزام مجوز کار، روحیه معاهده 1950 را نقض می کند
8. Potatoes can provide one-third of our daily requirement of vitamin C.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی می تواند یک سوم نیاز روزانه ویتامین C را تامین کند
[ترجمه گوگل]سیب زمینی می تواند یک سوم از نیاز روزانه ما ویتامین C را فراهم کند
9. A good degree is a minimum requirement for many jobs.
[ترجمه ترگمان]درجه خوبی حداقل نیاز برای بسیاری از کارها است
[ترجمه گوگل]درجه خوب حداقل حداقل برای بسیاری از مشاغل است
10. Your requirement that she wait till next week is reasonable.
[ترجمه علی] خواست شما مبنی بر اینکه او تا هفته آینده صبر کند، معقول است
[ترجمه ترگمان]الزام شما این است که تا هفته آینده صبر کند، منطقی است
[ترجمه گوگل]الزامات شما که تا هفته آینده صبر می کند منطقی است
11. The minimum requirement for the post was a degree in engineering.
[ترجمه ترگمان]حداقل نیاز برای پست، درجه مهندسی بود
[ترجمه گوگل]حداقل مورد نیاز برای پست، مدرک مهندسی بود
12. The government estimates that its borrowing requirement this year could reach £150 billion, subject to a wide margin of error.
[ترجمه ترگمان]دولت برآورد می کند که میزان وام گرفتن در سال جاری می تواند به ۱۵۰ میلیارد پوند برسد که در معرض حاشیه وسیعی از خطا قرار دارد
[ترجمه گوگل]دولت برآورد می کند که میزان بدهی هایش در سال جاری می تواند به 150 میلیارد پوند برسد و در معرض خطای بزرگی است
13. English 4 is a requirement for English majors.
[ترجمه ترگمان]۴ انگلیسی یک الزام برای بازی های اصلی است
[ترجمه گوگل]انگلیسی 4 مورد نیاز برای رشته های انگلیسی است
14. The only requirement regarding the software itself is that each file should contain a module header.
[ترجمه ترگمان]تنها شرط مربوط به خود نرم افزار این است که هر فایل باید حاوی یک سرفصل ماژول باشد
[ترجمه گوگل]تنها نیازمندی در مورد نرم افزار به این معنی است که هر پرونده باید شامل هدر ماژول باشد