کلمه جو
صفحه اصلی

regression


معنی : عود، برگشت، سیر قهقرایی، بسرفت
معانی دیگر : پسرفت، بازگشت، رجعت، بازگرد، بازرفت، مراجعت، (آمار) پس گرایی، رگرسیون، رجوع شود به: retrogression

انگلیسی به فارسی

پسرفت، برگشت، عود، سیر قهقرایی


پسرفت، سیر قهقرایی، برگشت، عود، بسرفت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or condition of return to an earlier form or less advanced state; biological or psychological reversion.
متضاد: advance, advancement, progression
مشابه: relapse, return

- An older child sometimes exhibits forms of regression such as sucking his thumb when a new baby is born into the family.
[ترجمه قاسم] گاهی اوقات یک کودک بزرگتر شکل هایی از بازگشت مانند مکیدن انگشت شست هنگام تولد نوزاد جدید در خانواده را نشان می دهد.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] یک کودک مسن تر گاهی اوقات شکل هایی از رگرسیون مانند انگشت شست خود را هنگام تولد نوزاد جدید در خانواده نشان می دهد

• act of moving backward; return to a previous state, retrogression

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] همگرائی ،رگراسیون
[عمران و معماری] رگرسیون - همبستگی - پسروی
[زمین شناسی] پسروی، عقب نشینی آب از خشکی
[صنعت] برگشت، پس رفت، رگرسیون
[ریاضیات] برگشت
[آمار] رگرسیون
[آب و خاک] رگرسیون

مترادف و متضاد

عود (اسم)
backset, recurrence, relapse, lute, reversion, regression, recidivism, recrudescence

برگشت (اسم)
tergiversation, reprise, return, repercussion, backstroke, relapse, regression, regress, reflux, reversal, turnover, revert, coming back, recrudescence, regurgitation, retrogression, refluence, upturn

سیر قهقرایی (اسم)
regression, reflux

بسرفت (اسم)
regression

جملات نمونه

1. edge of regression
یال بازگشت

2. He began to show signs of regression to his childhood.
[ترجمه ترگمان]او شروع به نشان دادن نشانه هایی از بازگشت به دوران کودکی اش کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به نشان دادن رگرسیون به دوران کودکی خود کرد

3. This can cause regression in a pupil's learning process.
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به رگرسیون در فرآیند یادگیری یک دانش آموز شود
[ترجمه گوگل]این می تواند رگرسیون را در یک فرایند یادگیری دانش آموز ایجاد کند

4. Respiratory symptoms were analysed by multiple logistic regression and lung function standard deviation scores by multiple linear regression.
[ترجمه ترگمان]علایم تنفسی با رگرسیون لجستیک چندگانه و نمرات انحراف استاندارد عملکرد شش به وسیله رگرسیون خطی چندگانه آنالیز شدند
[ترجمه گوگل]علائم تنفسی با استفاده از رگرسیون لجستیک چندگانه و نمره های انحراف معیار عملکرد ریوی با استفاده از رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت

5. The regression itself took place on Joyce's second visit; the first was used to teach her deep relaxation.
[ترجمه ترگمان]خود رگرسیون در دومین دیدار جو یس رخ داد؛ اولی برای آموزش آرامش عمیق او استفاده شد
[ترجمه گوگل]خود رگرسیون در دیدار دوم جویس برگزار شد اولین مورد برای تدریس آرامش عمیق او استفاده شد

6. And these kindergarten programs may seem like a regression from full-day preschool programs.
[ترجمه ترگمان]و این برنامه های مهد کودک ممکن است به نظر یک رگرسیون از برنامه های کامل پیش دبستانی باشد
[ترجمه گوگل]و این برنامه های مهد کودک ممکن است مانند رگرسیون از برنامه های پیش دبستانی روزانه به نظر برسد

7. What it proposes is regression to the zero time.
[ترجمه ترگمان]آنچه پیشنهاد می دهد، رگرسیون به زمان صفر است
[ترجمه گوگل]آنچه که آن را پیشنهاد می کند، رگرسیون به زمان صفر است

8. Regression therapy can also involve taking a patient back into the womb.
[ترجمه ترگمان]درمان رگرسیون نیز می تواند شامل گرفتن یک بیمار به درون رحم باشد
[ترجمه گوگل]رگرسیون درمان همچنین می تواند شامل گرفتن بیمار به رحم شود

9. When the regression was over, Sylvia expressed amazement at what had been revealed.
[ترجمه ترگمان]وقتی رگرسیون تمام شد، سیلویا در مورد آنچه که آشکار شده بود تعجب کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که رگرسیون گذشت، سیلویا از آنچه که نشان داده شده بود ناامید شد

10. Logistic regression models were used to determine which variables significantly and independently could predict bacterial pneumonia and to adjust for potential confounders.
[ترجمه ترگمان]از مدل های رگرسیون لجستیک برای تعیین این که کدام متغیرها به طور قابل توجهی و به طور مستقل می تواند ذات الریه باکتریایی را پیش بینی کند و برای سازگاری با confounders بالقوه مورد استفاده قرار گرفتند، استفاده شد
[ترجمه گوگل]از مدلهای رگرسیون لجستیک برای تعیین متغیرهای مستقل و قابل پیش بینی استفاده شده است

11. Table V shows results of stepwise multiple linear regression analysis of outcome variables from the ventilated infants.
[ترجمه ترگمان]جدول V نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیون خطی چند مرحله ای متغیرهای خروجی از نوزاد تهویه شده را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]جدول V نتایج نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون چند بعدی گام به گام متغیرهای نتیجه از نوزادان تهویه را نشان می دهد

12. Children oscillate between regression and progression.
[ترجمه سیروس] کودکان در حال نوسان بین پیشرفت و پسرفت می باشند.
[ترجمه ترگمان]نوسان کودکان بین رگرسیون و پیشرفت
[ترجمه گوگل]کودکان در حال رشد بین رگرسیون و پیشرفت هستند

13. The use of multiple logistic regression allowed the selection of the most useful clinical signs which are predictive of hypoxaemia.
[ترجمه ترگمان]استفاده از رگرسیون لجستیک چندگانه اجازه انتخاب of علایم بالینی را داد که پیش بینی کننده of هستند
[ترجمه گوگل]استفاده از رگرسیون لجستیک چندگانه امکان انتخاب مناسبترین علایم بالینی را فراهم کرد که پیش بینی کننده هیپوکسمی هستند

14. We can use multiple regression analysis to discover the relative influence of these factors on perceptions.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم از آنالیز رگرسیون چندگانه برای کشف تاثیر نسبی این عوامل بر ادراک استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم از تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه برای کشف تاثیر نسبی این عوامل بر ادراکات استفاده کنیم

15. When this was faced and dealt with under regression therapy, the whole situation, including the shoulder spasm, was resolved.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این موضوع مورد بررسی قرار گرفت و تحت درمان رگرسیون قرار گرفت، کل وضعیت، از جمله تشنج شانه، حل شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که این موضوع در معرض رگرسیون قرار گرفت، وضعیت کل، شامل اسپاسم شانه، حل شد

پیشنهاد کاربران

برگشت ، سیر قهقرایی

در اقتصاد به معنی رکود


پس نمایی؛ بنابر پیشنهاد انجمن انفورماتیک ایران، واژه Regression Test را آزمون پس نمایی ترجمه می کنند. این واژه اصطلاحی در ادبیات آزمون و اشکال زدایی نرم افزار است. این آزمون پس از هر تغییر کد صورت می گیرد تا معلوم شود تغییرات درست بوده اند و نیز اثرات ناخواسته بر قسمت های بدون تغییر نداشته باشند.

شیب خط که با معاوله روی محور نشان داده می شود

واپس روی ( نوعی مکانیسم دفاعی در روانکاوی )

همبستگی

برگشت خوانی
یعنی برگشتن به کلمه ها یا خطوط قبلی متن در حین مطالعه و دوباره خواندن آن ها

مکانیزم دفاعی بازگشت در متون روانکاوی

predict continuous valued output



واپس روی از مکانیزم های دفاعی

بازگشت ؛ پسرفت

– a regression to a more primitive mode of production
– He began to show signs of regression to his childhood
– They oscillate between regression and progression

regression ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: واپس روی
تعریف: سازوکاری دفاعی که ازطریق آن فرد، هنگامی که اضطراب برآمده از مشکلات بیرونی یا تعارض های درونی او را تهدید می کند، به مرحلۀ عقب تری از رشد بازمی گردد


کلمات دیگر: