1. Our goods compete in terms of product quality, reliability and above all variety.
[ترجمه ترگمان]کالاهای ما از لحاظ کیفیت محصول، قابلیت اطمینان و بالاتر از همه رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]محصولات ما با توجه به کیفیت محصول، قابلیت اطمینان و بالاتر از همه انواع رقابت می کنند
2. We mustn't presume too much upon the reliability of such sources.
[ترجمه ترگمان]ما نباید بیش از حد بر قابلیت اطمینان چنین منابعی تمرکز کنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید بیش از حد اعتبار این منابع را باور داشته باشیم
3. You must not presume too much on the reliability of such sources.
[ترجمه ترگمان]شما نباید بیش از حد بر قابلیت اطمینان چنین منابعی تمرکز کنید
[ترجمه گوگل]شما نباید بیش از حد اعتبار چنین منابع را باور داشته باشید
4. Changes in design will ensure the quality and reliability of the printer.
[ترجمه ترگمان]تغییرات در طراحی، کیفیت و قابلیت اطمینان چاپگر را تضمین خواهد کرد
[ترجمه گوگل]تغییرات در طراحی کیفیت و قابلیت اطمینان چاپگر را تضمین می کند
5. I can assure you of the reliability of this.
[ترجمه ترگمان]به شما اطمینان می دهم که از این قابلیت اطمینان دارید
[ترجمه گوگل]من می توانم اطمینان از قابلیت اطمینان این
6. He's not at all worried about his car's reliability.
[ترجمه ترگمان]او اصلا نگران قابل اعتماد بودن اتومبیل نیست
[ترجمه گوگل]او در مورد قابلیت اطمینان ماشینش نگران نیست
7. He wrote a reference for him, describing his reliability and trustworthiness as "above questioning".
[ترجمه ترگمان]او برای او مرجعی نوشت و قابلیت اعتماد و قابل اعتماد بودن او را به عنوان \"سوال بالا\" توصیف کرد
[ترجمه گوگل]او یک مرجع برای او نوشت و توصیف قابلیت اطمینان و اعتماد او را به عنوان 'سوال بالا'
8. I can assure you of the reliability of the information.
[ترجمه ترگمان]من می توانم قابلیت اطمینان این اطلاعات را به شما اطمینان دهم
[ترجمه گوگل]من می توانم اطمینان از اطمینان از اطلاعات
9. I can assure you of the reliability of the news.
[ترجمه ترگمان]من می توانم قابلیت اطمینان این خبر را به شما اطمینان بدهم
[ترجمه گوگل]من می توانم اطمینان از اطمینان از اخبار
10. His geniality, reliability and ability made him a popular figure.
[ترجمه ترگمان]geniality، قابلیت اعتماد و کفایت او او را به صورت یک شخصیت محبوب درآورده بود
[ترجمه گوگل]جنبش او، قابلیت اطمینان و توانایی او را به یک شخصیت محبوب تبدیل کرد
11. Car buyers are more interested in safety and reliability than speed.
[ترجمه ترگمان]خریداران خودرو نسبت به سرعت بیشتر به ایمنی و قابلیت اعتماد علاقه دارند
[ترجمه گوگل]خریداران خودرو بیشتر به ایمنی و قابلیت اطمینان نسبت به سرعت علاقه دارند
12. The camera combines rugged reliability with unequalled optical performance and speed.
[ترجمه ترگمان]این دوربین قابلیت اطمینان ناهموار را با عملکرد نوری بینظیر و سرعت ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]این دوربین قابلیت اعتماد ناپذیری با عملکرد و سرعت نوری بی نظیر دارد
13. Both questioned the reliability of recent opinion polls.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها قابلیت اعتماد به نظرسنجی های اخیر را زیر سوال بردند
[ترجمه گوگل]هر دو پرسشنامه اعتبار سنجی نظرسنجی اخیر را مورد بررسی قرار دادند
14. The company has a name for reliability.
[ترجمه ترگمان]این شرکت دارای نامی برای قابلیت اطمینان است
[ترجمه گوگل]این شرکت نامی برای قابلیت اطمینان دارد
15. His muddled evidence casts doubt on his reliability as a witness.
[ترجمه ترگمان]شواهد غیرقابل فهم او به عنوان شاهد قابل اعتمادی است
[ترجمه گوگل]شواهد متزلزل شده او، اعتماد به نفس خود را به عنوان یک شاهد تردید می کند