کلمه جو
صفحه اصلی

hemochromatosis


(پزشکی) خون رنگ زدگی، هموکروماتوز

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) خون رنگزدگی، هموکروماتوز


هموكروماتوز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an iron metabolism disorder, characterized by brownish skin pigmentation, enlargement of the liver, and diabetes.

• (medicine) genetic disorder in which the body absorbs too much iron and stores it in the bodily organs (can cause organ damage, diabetes, and skin discoloration)

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] هموکروماتوز : عارضه ای است که به علت جذب بسیار زیاد آهن در انسان بوجود می آید

جملات نمونه

1. Hemochromatosis is a disorder of chronic iron overload associated with tissue injury resulting from iron deposition.
[ترجمه ترگمان]Hemochromatosis یک اختلال در اضافه بار مزمن آهن مرتبط با آسیب بافت ناشی از رسوب آهن است
[ترجمه گوگل]هموکروماتوز اختلال اضطراب مزمن آهن همراه با آسیب بافتی ناشی از رسوب آهن است

2. Infiltrative myocardial diseases, including amyloidosis, hemochromatosis, and sarcoidosis, may be associated with atrioventricular block.
[ترجمه ترگمان]بیماری های قلبی عروقی از جمله amyloidosis، hemochromatosis و sarcoidosis ممکن است با بلوک دهلیزی - بطنی مرتبط باشند
[ترجمه گوگل]بیماری های قلبی عروقی، از جمله آمیلوئیدوز، هموچromatosis، و سارکوئیدوز، ممکن است با بلوک اتریواستاتیک همراه باشد

3. Erythrocytosis is a subcategory of hemochromatosis.
[ترجمه ترگمان]Erythrocytosis یک subcategory از آهن است
[ترجمه گوگل]erythrocytosis یک زیرمجموعه هموچromatosis است

4. Metabolic diseases such as Wilson's disease, hemochromatosis, and alpha 1 - antitrypsin deficiency can lead to liver damage.
[ترجمه ترگمان]- بیماری های متابولیک مثل بیماری ویلسون، hemochromatosis و آلفا ۱ - antitrypsin می تواند منجر به آسیب کبد شود
[ترجمه گوگل]بیماری های متابولیک مانند بیماری ویلسون، هموچromatosis و کمبود آنتی تیپسین آلفا 1 می تواند منجر به آسیب کبدی شود

5. Secondary or acquired hemochromatosis can be caused by diseases such as thalassemia or sideroblastic anemia, especially if the person has received a large number of blood transfusions.
[ترجمه ترگمان]درمان ثانویه یا اکتسابی می تواند ناشی از بیماری هایی مانند تالاسمی یا کم خونی sideroblastic باشد، به خصوص اگر فرد مقدار زیادی از انتقال خون را دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]هموکروماتوز ثانویه یا بدست آمده می تواند به علت بیماری هایی مانند تالاسمی یا آنمی سیدوبلاستیک ایجاد شود، به خصوص اگر فرد مقدار زیادی از خون را دریافت کرده باشد

6. The hemochromatosis gene aberration is just one of a rogue's gallery of founder mutations.
[ترجمه ترگمان]محرک ژن hemochromatosis تنها یکی از a rogue of است
[ترجمه گوگل]انحراف ژن هموکروماتوز فقط یکی از موتاسیونهای بنیانگذار سربه سر است

7. Bronze hyperpigmentation is seen in hemochromatosis and arsenic intoxication.
[ترجمه ترگمان]hyperpigmentation در مستی آرسنیک و آرسنیک دیده می شود
[ترجمه گوگل]Hiperpigmentation برنز در hemochromatosis و مسمومیت با آرسنیک دیده می شود

8. FERRITIN - Iron - containing serum protein measured by laboratory to help establish a diagnosis of hemochromatosis.
[ترجمه ترگمان]ferritin - حاوی پروتیین سرم آهنی که توسط آزمایشگاه اندازه گیری می شود تا به ایجاد تشخیص of کمک کند
[ترجمه گوگل]فریتین - آهن حاوی پروتئین سرم اندازه گیری شده توسط آزمایشگاه برای کمک به ایجاد تشخیص hemchromatosis

9. One dolphin that had especially high insulin levels compared to others, also had a 10-year history of iron overload, or hemochromatosis.
[ترجمه ترگمان]یک دلفین که در مقایسه با بقیه سطوح انسولین بالایی داشت، دارای سابقه ۱۰ ساله اضافه بار یا hemochromatosis بود
[ترجمه گوگل]یک دلفین که سطوح انسولین فوق العاده بالا نسبت به دیگران داشت، همچنین سابقه 10 ساله اضافه بار آهن یا هموچromatosis داشت

10. Micronodular cirrhosis may also be seen with Wilson's disease, primary biliary cirrhosis, and hemochromatosis.
[ترجمه ترگمان]cirrhosis Micronodular نیز ممکن است با بیماری ویلسون، سیروز و سیروز اولیه دیده شود
[ترجمه گوگل]سیروز Micronodular همچنین ممکن است با بیماری ویلسون، سیروز اولیه صفراوی و هموچromatosis دیده می شود

11. Licorice may contain iron and should therefore be avoided by people with iron overload diseases, such as hemochromatosis and sometimes chronic hepatitis C.
[ترجمه ترگمان]Licorice ممکن است حاوی آهن باشند و بنابراین باید از افراد با بیماری های اضافه بار آهن مانند hemochromatosis و گاهی هپاتیت سی اجتناب شود
[ترجمه گوگل]شیرین بیان ممکن است حاوی آهن باشد و از این رو باید افراد مبتلا به بیماری های بیش از حد آهن مانند hemochromatosis و بعضی اوقات هپاتیت C مزمن اجتناب شود

12. It has a higher incidence in postnecrotic cirrhosis and hemochromatosis than in Laennec's cirrhosis.
[ترجمه ترگمان]این بیماری دارای سابقه بالاتری در سیروز و hemochromatosis نسبت به سیروز Laennec است
[ترجمه گوگل]این شیوع بالاتری در ابتلا به سیروز کبدی و هموکروماتوز در مقایسه با سیروز لاننک دارد

13. Portal hypertension and metabolic diseases, such as Wilson's disease and hemochromatosis, can also cause significant liver problems.
[ترجمه ترگمان]فشار خون بر روی پورتال و بیماری های متابولیک، مانند بیماری ویلسون و hemochromatosis نیز می تواند منجر به مشکلات شدید کبد شود
[ترجمه گوگل]پرفشاری خون پورتال و بیماری های متابولیکی مانند بیماری ویلسون و هموچromatosis نیز می تواند باعث مشکلات قابل توجه کبد شود

پیشنهاد کاربران

a rare metabolic disorder characterized by a bronzed skin, cirrhosis, and severe diabetes, caused by the deposit in tissue, especially of the liver and pancreas, of hemosiderin and other pigments containing iron.



کلمات دیگر: