کلمه جو
صفحه اصلی

hydrophilic


معنی : علاقمند به اب، اب دوست
معانی دیگر : (به ویژه شیمی) آب دوست، آبخواه (hydrophile هم می نویسند)، hydrophile اب دوست

انگلیسی به فارسی

( hydrophile ) آب دوست، علاقمند به اب


آب دوست، علاقمند به اب، اب دوست


انگلیسی به انگلیسی

• having an affinity for water

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] هیدروفیلیک ؛ یک مولکول قطبی که در آب محلول است
[شیمی] آب دوست، آبخواه (hydrophile هم می نویسند)، ترکیب آب دوست
[صنایع غذایی] آب دوست : ویژگی موادی که آب را جذب می کنند و تمایل به جذب آب دارند
[زمین شناسی] آب دوست
[بهداشت] آبگرا
[نساجی] آب دوست - آب دوستی - آب خواهی - جاذب الرطوبه
[خاک شناسی] آبدوست
[نفت] آب دوست
[پلیمر] آبدوست
[خودرو] هیدروفیلیک (آب دوست)

مترادف و متضاد

علاقمند به اب (اسم)
hydrophile, hydrophilic

اب دوست (اسم)
hydrophilic

جملات نمونه

1. The Pertex shell has a fluorocarbon hydrophilic coating which is very effective in showers - water just rolls off.
[ترجمه ترگمان]پوسته Pertex یک پوشش hydrophilic fluorocarbon دارد که در حمام بسیار موثر است و آب از آن جدا می شود
[ترجمه گوگل]پوسته Pertex دارای یک پوشش هیدروفیلی فلوئورو کربن است که در دوش بسیار موثر است - آب فقط رول می کند

2. The effects of the type of hydrophilic polyurethane resin, unsmooth improve agent, cohere resistant and wear resistant agent and solvent on the product properties are discussed.
[ترجمه ترگمان]اثرات نوع رزین پلی اورتان hydrophilic، unsmooth، نماینده را بهبود می بخشد و نماینده مقاوم در برابر سایش و حلال در خواص محصول مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]اثرات نوع رزین پلی اورتان هیدرولیکی، بهبود دهنده ناخالص، عامل مقاوم در برابر خوردگی و مقاوم در برابر سایش و حلال بر روی خواص محصول مورد بحث قرار گرفته است

3. This article was involved the hydrophilic lubricious coating applied to the surface of the intervenient catheter.
[ترجمه ترگمان]این مقاله شامل پوشش lubricious hydrophilic اعمال شده به سطح of intervenient (intervenient catheter)بود
[ترجمه گوگل]در این مقاله پوشش لایه ای هیدرولیکی به سطح کاتتر مداخله اعمال شده است

4. Paper a hydrophilic compounds, water absorption in it, and release moisture expansion.
[ترجمه ترگمان]کاغذ یک ترکیب hydrophilic، جذب آب در آن و انتشار رطوبت است
[ترجمه گوگل]کاغذ ترکیبات هیدروفولی، جذب آب در آن، و آزاد شدن رطوبت

5. This article was involved in the hydrophilic lubricious coating applied to the surface of the intervenient catheter.
[ترجمه ترگمان]این مقاله در پوشش lubricious hydrophilic که به سطح of intervenient applied اعمال شد
[ترجمه گوگل]این مقاله در پوشش روانکاری هیدرولیکی اعمال شده به سطح کاتتر مداخله صورت گرفت

6. Theabove shows the influence of surfactant the hydrophilic - hydrophobic the electrode.
[ترجمه ترگمان]Theabove تاثیر سورفاکتانت را در الکترود نشان می دهد
[ترجمه گوگل]Theabove نشان دهنده تاثیر سورفکتانت هیدروفیلی - هیدروفوب الکترود

7. Also consider hydrophilic or hydrophobic membranes, temperature, flow rate, sterilization needs.
[ترجمه ترگمان]هم چنین غشا hydrophilic و آب گریز، دما، نرخ جریان، استریل کردن را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]همچنین غشاهای هیدروفیلی یا هیدروفوب، دما، جریان جریان، نیازهای استریلیزه را در نظر بگیرید

8. And the influences of amounts of hydrophilic monomers and degree of neutralization on the water-solubility of the resin was discussed.
[ترجمه ترگمان]و تاثیر رفتار of hydrophilic و درجه خنثی سازی در آب - قابلیت حل شدن رزین مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]و تأثیر مقادیر منومرهای هیدروفیلی و درجه خنثی سازی بر حلالیت آب رزین مورد بحث قرار گرفت

9. The ozone activation time, the content of hydrophilic monomer and the concentration of antistatic agent were optimized.
[ترجمه ترگمان]زمان فعال سازی اوزون، محتوای مونومر hydrophilic و غلظت عامل آنتی استاتیک بهینه سازی شد
[ترجمه گوگل]زمان فعال سازی ازن، محتوای مونومر هیدروفیلی و غلظت عامل آنتی استاتیک بهینه شده است

10. The hydrophilic colloids are readily dispersed in water.
[ترجمه ترگمان]The hydrophilic به آسانی در آب پخش می شوند
[ترجمه گوگل]کلوئیدهای هیدروفیلی به راحتی در آب پراکنده می شوند

11. A hydrophilic interaction liquid chromatography ( SPE - HILIC ) method solidextraction for the determination of melamine in powdered milk was established.
[ترجمه ترگمان]کروماتوگرافی مایع تعامل hydrophilic (SPE - HILIC)برای تعیین ملامین در شیر پودر زده شد
[ترجمه گوگل]روش کروماتوگرافی مایع متقاطع هیدرولیکی (SPE - HILIC) به منظور تعیین ملامین در شیر پودر، روش جداسازی جداسازی شد

12. Some, for example, are hydrophilic ( water lov - ing ), whereas others are hydrophobic ( water fearing ) .
[ترجمه ترگمان]برای مثال، برخی از آن ها hydrophilic (آب lov)هستند در حالی که دیگران آب گریز (آب)هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها، به عنوان مثال، هیدروفیلی هستند (آب دوست)، در حالی که دیگران هیدروفوب هستند (آب ترس)

13. A medical instrument with a hydrophilic, low - friction coating is provided.
[ترجمه ترگمان]یک ابزار پزشکی با یک روکش hydrophilic و کم هزینه ارایه شده است
[ترجمه گوگل]یک ابزار پزشکی با پوشش هیدرولیکی، کم اصطکاک ارائه شده است

14. Hydrophilic membranes were prepared with key components of sodium silicate, acetic ether, polyacrylamide, etc.
[ترجمه ترگمان]غشاهای Hydrophilic با اجزای اصلی سیلیکات سدیم، استیک ether، polyacrylamide و غیره تهیه شدند
[ترجمه گوگل]غشاهای هیدروفیلی با اجزای کلیدی سیلیکات سدیم، اتر اتیل، پلی آکریل آمید و غیره تهیه شده است

پیشنهاد کاربران

آب دوست

hydrophilic ( شیمی )
واژه مصوب: آب‏دوست
تعریف: ویژگی ماده‏ای که میل به جذب آب دارد


کلمات دیگر: