1. a situation of extreme sensitivity
موقیعت دارای حساسیت زیاد
2. Fundamentally, women like him for his sensitivity and charming vulnerability.
[ترجمه ترگمان]اساسا، زنانی که او را به خاطر حساسیت و آسیب پذیری charming دوست دارند
[ترجمه گوگل]اساسا، زنان از او برای حساسیت و آسیب پذیری جذاب خود می خواهند
3. An instrument used to measure tactile sensitivity.
[ترجمه ترگمان]ابزاری که برای اندازه گیری حساسیت لمسی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]ابزار مورد استفاده برای اندازه گیری حساسیت لمسی
4. His comments show a lack of sensitivity.
[ترجمه ترگمان]نظرات او نشان دهنده عدم حساسیت است
[ترجمه گوگل]نظرات او نشان دهنده عدم حساسیت است
5. Migrating birds show extreme sensitivity to air currents.
[ترجمه ترگمان]پرندگان مهاجر حساسیت شدید به جریان های هوایی را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]پرندگان مهاجر حساسیت بسیار بالایی نسبت به جریان هوا دارند
6. She pointed out with tact and sensitivity exactly where he had gone wrong.
[ترجمه پرستو منوچهرزاده] او با زیرکی, حساسیت اشتباه خویش را درک کرده و همگان را ازآن آگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او با زیرکی و حساسیت به جایی که اشتباه کرده بود اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او با دقت و حساسیت دقیقا در جایی که اشتباه کرده بود اشاره کرد
7. Confidentiality is important because of the sensitivity of the information.
[ترجمه ترگمان]محرمانگی به دلیل حساسیت اطلاعات مهم است
[ترجمه گوگل]محرمانه بودن به دلیل حساسیت اطلاعات مهم است
8. The eyes of some fish have a greater sensitivity to light than ours do.
[ترجمه ترگمان]چشمان برخی از ماهی ها نسبت به ما حساسیت بیشتری نسبت به نور دارند
[ترجمه گوگل]چشم برخی از ماهی ها دارای حساسیت بیشتری نسبت به نور نسبت به ماست
9. Don't be fooled by his kindness and sensitivity - it's just a front.
[ترجمه ترگمان]با مهربانی و حساسیتی که دارم گول نمی خورم - فقط یک جبهه است
[ترجمه گوگل]با مهربانی و حساسیت خود محبت نکنید - فقط یک جلسه است
10. Many doctors lack sensitivity when dealing with their patients.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پزشکان وقتی با بیماران خود سر و کار دارند حساسیت ندارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از پزشکان هنگام برخورد با بیماران خود حساسیت ندارند
11. The sensitivity of the detector can be increased.
[ترجمه ترگمان]حساسیت آشکار ساز می تواند افزایش یابد
[ترجمه گوگل]حساسیت آشکارساز می تواند افزایش یابد
12. Lewis emerges as a composer of distinction and sensitivity.
[ترجمه ترگمان]لوییس به عنوان یک آهنگساز تمایز و حساسیت ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]لوئیس به عنوان آهنگساز از تمایز و حساسیت ظاهر می شود
13. He's a mixture of anger and sensitivity.
[ترجمه ترگمان]او ترکیبی از خشم و حساسیت است
[ترجمه گوگل]او ترکیبی از خشم و حساسیت است
14. If he had a grain of sensitivity he wouldn't have asked her about her divorce.
[ترجمه ترگمان]اگر او ذره ای حساسیت داشت از او درباره طلاق سوال نمی کرد
[ترجمه گوگل]اگر او دانه حساسیتی داشته باشد، او از طلاق او درباره او سوال نکرده است
15. The course teaches sensitivity to body language.
[ترجمه ترگمان]این دوره حساسیت به زبان بدنی را آموزش می دهد
[ترجمه گوگل]البته حساسیت به زبان بدن را آموزش می دهد