کلمه جو
صفحه اصلی

kilocalorie


کیلوکالری، هزار کالری، کیلوکالری برابر با 001 کالری کوچک

انگلیسی به فارسی

کیلوکالری برابر با ۱۰۰ کالری کوچک


کیلوکالری، کیلوکالری برابر با 1000 کالری کوچک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: see calorie.

• one thousand small calories

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] کالری بزرگ،کیلو کالری : واحد اندازه گیری انرژی گرمایی در تغذیه. مقدار گرمای مورد نیاز برای افرایش دمای یک کیلوگرم آب به میزان 1 درجه سانتیگراد ( از 15.5 به 16.5 درجه)

جملات نمونه

1. Strike thoroughly hold can use up 600 kilocalorie quantity of heat, it is strong and handsome double what hold.
[ترجمه ترگمان]ضربه زدن به طور کامل می تواند از ۶۰۰ kilocalorie گرما استفاده کند، این دو برابر است و دو برابر آن دو برابر است
[ترجمه گوگل]اعتصاب به طور کامل نگه دارید می توانید مقدار 600 کیلو کالری حرارت استفاده کنید، آن قوی و خوش تیپ دو است که نگه دارید

2. Every kilograms of weight is 35 kilocalorie the least.
[ترجمه ترگمان]هر کیلوگرم وزن برابر با ۳۵ درصد است
[ترجمه گوگل]هر کیلوگرم وزن حداقل 35 کیلو کالری است

3. It is said that this horse ambition ascend kilocalorie Si.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که این جاه طلبی بالا رفتن از سی بی سی است
[ترجمه گوگل]گفته شده است که این آرزو اسب صعود kilocalorie سی

4. Its cost is the quantity of heat that you absorbed 300 kilocalorie again, was equivalent to eating the big hamburger of a Mcdonald's more again.
[ترجمه ترگمان]هزینه آن مقدار گرما است که شما ۳۰۰ kilocalorie را جذب کرده اید، معادل با خوردن همبرگر بزرگ تر از یک mcdonald است
[ترجمه گوگل]هزینه آن مقدار گرما است که شما 300 کیلو کالری را جذب کردید، همانند خوردن همبرگر بزرگ مک دونالد دوباره است

5. The unit of heat we shall use most frequently is the kilocalorie.
[ترجمه ترگمان]واحد حرارتی که ما باید از بیشتر استفاده کنیم the است
[ترجمه گوگل]واحد گرما که ما بیشتر از آن استفاده خواهیم کرد، کیلوکالری است

6. The place in listening to coke contains energy to also amount to 140 kilocalorie, comparative almost with milk of a bag of complete fat.
[ترجمه ترگمان]جایی که در گوش دادن به کوکائین است شامل انرژی نیز می شود تا به ۱۴۰ kilocalorie برسد که تقریبا با شیر یک کیسه چربی کامل مقایسه می شود
[ترجمه گوگل]محل نگهداری کک شامل انرژی است که به 140 کیلو کالری نیز میرسد که تقریبا با شیر یک کیسه کامل چربی تقریبی است

7. Average person canters one minute to use up 15 kilocalorie to control quantity of heat (weight consumes more) greatly more, and a kilogram adipose it is 3500 kilocalorie .
[ترجمه ترگمان]یک دقیقه طول می کشد تا یک فرد از ۱۵ kilocalorie برای کنترل مقدار گرما (وزن کم)استفاده کند و یک کیلوگرم چربی آن ۳۵۰۰ kilocalorie است
[ترجمه گوگل]یک فرد متوسط ​​می تواند یک دقیقه برای استفاده از 15 کیلوکالری برای کنترل میزان گرما (وزن بیشتری مصرف کند) بیشتر و یک کیلوگرم چربی آن 3500 کیلوکالری باشد

8. A potato that bake contains thousands of calories of quantity of heat only, after the chips of potato make it of same size, contains quantity of heat amounts to 200 kilocalorie above.
[ترجمه ترگمان]یک سیب زمینی که در حال پخته شدن است، شامل هزاران کالری از مقدار گرما است، بعد از اینکه چیپ های سیب زمینی آن را به اندازه یک اندازه برداشت، شامل مقدار گرما تا ۲۰۰ متر بالاتر است
[ترجمه گوگل]سیب زمینی که پخته می شود، هزاران کالری از مقدار گرما را تنها پس از تراشه های سیب زمینی آن را به همان اندازه، شامل مقدار حرارت به 200 کیلو کالری بالاتر است

9. Institute of sports of German division grand tells us: It is in order to dance exemple, can use up 430 kilocalorie quantity of heat at most hourly.
[ترجمه ترگمان]موسسه ورزش بخش آلمانی به ما می گوید: این برای رقص exemple است که می تواند در بیشتر ساعت با ۴۳۰ kilocalorie گرما استفاده کند
[ترجمه گوگل]موسسه ورزش بخش آلمانی بزرگ به ما می گوید: این به منظور رقص نمونه، می تواند مقدار 430 کیلو کالری حرارت را در بیشتر ساعت ها مصرف کند

10. Han Juzhu plays the star light card a water's kilocalorie department lets you be dazzled.
[ترجمه ترگمان]هان Juzhu، کارت نور ستاره را بازی می کند یک بخش کوچک آب به تو خیره می شود
[ترجمه گوگل]هان جوزو کارت نور ستاره ای را بازی می کند که بخش کالیفرنیا آب آن را خیره می کند

11. The female is routed, the heavy physical strength labor to divide, then takes in the energy respectively is 1400 kilocalorie, 1600 kilocalories and 1800 kilocalories.
[ترجمه ترگمان]این ماده به ترتیب به ترتیب برابر با ۱۴۰۰ kilocalorie، ۱۶۰۰ kilocalories و ۱۸۰۰ kilocalories قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]زن تقریبا از بین می رود، نیروی جسمی سنگین برای تقسیم شدن، سپس انرژی را به میزان 1400 کیلو کالری، 1600 کیلو کالری و 1800 کیلو کالری مصرف می کند

12. You must be out of your mind!" Well, not quite. You see, when you read on the packages "calories," Cal then it is called a capital C-a-l and that is really a kilocalorie.
[ترجمه ترگمان]حتما عقلت را از دست داده ای! \" خوب، نه کاملا شما می بینید، وقتی شما روی بسته ها مطالعه می کنید، \" کال سپس آن را پایتخت C - a می نامند و این واقعا یک kilocalorie است
[ترجمه گوگل]شما باید از ذهن خود بیرون بیایید خوب، نه کاملا وقتی می بینید کالری بسته است، کال سپس آن را C-a-l پایت می نامند و این یک کیلوکالری است


کلمات دیگر: