کلمه جو
صفحه اصلی

baguette

انگلیسی به فارسی

مکعب مستطیلی که یک انتهایش باریکتر و تراشیده تر باشد


(فرانسه) نان دراز و باریک، نان ساندویچی


(معماری) چوب تراشی یا گچ بری به شکل اشکال محدب و کوچک


باگت


جواهری که به‌شکل مستطیل بریده‌شده باشد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a gem cut in a long, rectangular shape.

(2) تعریف: the shape of such a gem.

• bread baked in long narrow loaves, french bread; rectangular-shaped gem

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] نان فرانسوی : نوعی نان فرانسوی است که حدود 60 سانتی متر طول و 250 گرم وزن و پوسته خشک و برشته دارد. معمولا برای تهیه ساندویچ مورد استفاده قرار میگیرد.

جملات نمونه

1. Coffee and one baguette to share for breakfast.
[ترجمه ترگمان]قهوه و کافی برای صبحانه خوردن
[ترجمه گوگل]قهوه و یک باگت برای به اشتراک گذاشتن برای صبحانه

2. Every morning I went to buy a baguette at Bluot's boulangerie at the corner of the road.
[ترجمه ترگمان]هر روز صبح برای خریدن یک باگت در گوشه خیابان می رفتم
[ترجمه گوگل]هر روز صبح رفتم تا یک باگت را در بولنجری Bluot در گوشه ای از جاده خریداری کنم

3. She broke off a piece of baguette, spread it with butter and jam, stuffed it into her mouth.
[ترجمه ترگمان]یک تکه نان را برداشت، آن را با کره و مربا پهن کرد و آن را در دهانش چپاند
[ترجمه گوگل]او یک تکه باگت را شکست، آن را با کره و مربا گسترش داد، آن را به دهانش پر کرد

4. Place the baguette or flute, seam-side down, on the pan.
[ترجمه ترگمان]the یا فلوت، seam را روی زمین قرار دهید
[ترجمه گوگل]باگت یا فلوت را درون جعبه قرار دهید و روی تابه قرار دهید

5. I made toast from left-over bits of baguette and always kept a kettle on the hob.
[ترجمه ترگمان]من از طرف چپ مقداری نان برشته درست کردم و همیشه یک ک تری روی بخاری نگه داشتم
[ترجمه گوگل]من تست را از بیت های باقیمانده از باگت ساختم و همیشه روی کوره نگهداری کردم

6. For many, nothing is better than a fresh baguette that's hot out of a baker's oven.
[ترجمه ترگمان]برای خیلی ها هیچ چیز بهتر از این نیست که یک باگت تازه از یک تنور بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]برای بسیاری، هیچ چیز بهتر از یک باگت تازه نیست که از اجاق نان داغ است

7. Shape each half into a baguette and place them on a baking paper sprinkled with the enough semolina, then with rye flour.
[ترجمه ترگمان]هر کدام نیمی از آن ها را شکل می دهند و روی یک کاغذ پخت که به اندازه کافی آرد چاودار، و سپس آرد چاودار جای می گیرند، قرار می دهند
[ترجمه گوگل]شکل هر نیمه را به یک باگت بگذارید و آن ها را روی یک کاغذ پخت شده بپاشید که به اندازه کافی سمولینا، سپس با آرد چاودار شده است

8. The offering of the baguette and finest Danish butter ( Lurpak ) was for me reminiscent of Paris.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد the و بهترین کره دانمارکی برای من یادآور پاریس بود
[ترجمه گوگل]ارائه یک باگت و بهترین کره دانمارکی (Lurpak) برای من یادآور پاریس بود

9. Toast the bread ( baguette ), then put the pieces into the bowls evenly.
[ترجمه ترگمان]سپس تکه های نان را به طور مساوی تقسیم می کند و بعد قطعات را به طور مساوی تقسیم می کند
[ترجمه گوگل]نان (نعناع) نان تست کنید، سپس قطعات را داخل کاسه قرار دهید

10. Please cut my baguette in half.
[ترجمه ترگمان] لطفا baguette رو نصف کن
[ترجمه گوگل]لطفا بگو من را نصف کنید

11. I lost a tooth while chomping on a French baguette!
[ترجمه ترگمان]! من یه دندونم رو از دست دادم در حالی که داشت یه باگت فرانسوی رو گاز می گرفت
[ترجمه گوگل]من یک دندان را از دست دادم، در حالی که در یک باگت فرانسوی شبیه سازی می کردم!

12. The decision made, he showered and dressed quickly, then went out to buy a freshly baked baguette for breakfast.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت، بارانی از عزا دراورد و به سرعت لباس پوشید و بعد رفت تا برای صبحانه یک غذای تازه پخته بخرد
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفت، او به سرعت در حال باریدن و لباس پوشیدن، سپس برای خرید یک بگونۀ تازه پخته برای صبحانه رفت

13. Our day started with my brewing coffee with the beans Jean-Claude ground, and buttering lengths of baguette to dunk.
[ترجمه ترگمان]روز ما با قهوه در حال brewing با لوبیا، ژان - کلود، و مالیدن کره بادام زمینی به گل dunk آغاز شد
[ترجمه گوگل]روز ما با قهوه دمیدن من با دانه Jean-Claude لوبیا آغاز شد و طولانی از بگوت را به نیش زدن می کشیدم

14. A sandwich of grilled chicken, red bell peppers and melted white cheddar on baguette is gilded with a garlic aioli.
[ترجمه ترگمان]یک ساندویچ مرغ سوخاری، فلفل قرمز و پنیر سفید آب شده که از آن بوی سیر و aioli به مشام می رسید
[ترجمه گوگل]یک ساندویچ از مرغ کبابی، فلفل قرمز و فلفل سفید شده بر روی باگت با یک آئولی سیر طلایی شده است

پیشنهاد کاربران

نان باگت

1 نان باگت
2 ( در معماری ) برآمدگی یا انحنای باریک
3 ( جواهرسازی ) نگین یا سنگ مستطیل شکل

a long, thin stick of white bread, of a type that originally came from France

a long, narrow French loaf

A baguette is a long, thin type of bread of French origin that is commonly made from basic lean dough. It is distinguishable by its length and crisp crust. A baguette has a diameter of about 5 to 6 centimetres and a usual length of about 65 cm, although a baguette can be up to 1 m long

نوعی نان فرانسوی / البته در ایران نون باگت شکلش با این نسخه فرانسویش فرق داره


کلمات دیگر: