1. our relationship was a dream that didn't last long
رابطه ی ما رویایی بود که دیری نپایید.
2. sexual relationship
رابطه ی جنسی
3. the relationship between cause and effect
رابطه ی میان علت و معلول
4. a fiduciary relationship
رابطه ی مبتنی بر اعتماد
5. a harmonious relationship
رابطه ی مسالمت آمیز
6. a love-hate relationship
رابطه ی مبتنی بر عشق و نفرت
7. a meaningful relationship
رابطه ی پربار
8. a meretricious relationship
یک رابطه ی نامشروع (حاکی از بی بندوباری)
9. a pure relationship between a boy and a girl
رابطه ی معصومانه میان یک پسر و دختر
10. an adulterous relationship
رابطه ی جنسی نامشروع
11. the tender relationship of those two old friends
رابطه ی پر ملاطفت آن دو دوست قدیمی
12. their budding relationship came to an abrupt end
رابطه ی شکوفای آنها ناگهان قطع شد.
13. zarry claimed relationship with the king
زری ادعای خویشی با شاه را می کرد.
14. he severed all relationship with his brother
با برادرش به کلی قطع رابطه کرد.
15. a questionable and indeterminable relationship
رابطه ای شک برانگیز که نمی توان ماهیت آن را تعیین کرد
16. she felt that jealousy had corroded her relationship with her husband
احساس می کرد که حسادت رابطه ی او با شوهرش را خراب کرده است.
17. dialects of this language have diverged so widely that their relationship is no longer apparent
گویش های این زبان آنچنان دگرگون شده اند که رابطه ی آنها با هم دیگر آشکار نیست.
18. he did not have the courage and clearsightedness to end his relationship with her
او شهامت و شعور آن را نداشت که به رابطه ی خود با آن زن خاتمه دهد.
19. We have a relationship infinitely superior to those of many of our friends.
[ترجمه ترگمان]ما یک رابطه خیلی بهتر از بسیاری از دوستامون داریم
[ترجمه گوگل]ما ارتباطی بی نهایت با دیگر دوستانمان داریم
20. In any relationship, you have to make compromises.
[ترجمه ترگمان]در هر رابطه ای باید مصالحه کنید
[ترجمه گوگل]در هر رابطه ای، باید سازش کنید
21. Their relationship seems to lurch from one crisis to the next.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که رابطه آن ها از یک بحران به مرحله بعدی منحرف شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که رابطه آنها از یک بحران به بعد رو به رو است
22. She was the dominant partner in the relationship.
[ترجمه ترگمان]او شریک غالب در این رابطه بود
[ترجمه گوگل]او شریک غالب در رابطه بود
23. The relationship between attorneys and their clients is based on confidentiality.
[ترجمه ترگمان]رابطه بین وکلا و مشتریان آن ها براساس محرمانه بودن است
[ترجمه گوگل]ارتباط بین وکلا و مشتریان خود بر اساس محرمانه بودن است
24. He insisted that his relationship with the duchess was purely professional.
[ترجمه ترگمان]او اصرار داشت که رابطه اش با دوشس کاملا حرفه ای است
[ترجمه گوگل]او اصرار داشت که رابطه اش با دوشیزه صرفا حرفه ای باشد
25. The book explores the relationship between religion and civilization.
[ترجمه ترگمان]این کتاب به بررسی رابطه بین دین و تمدن می پردازد
[ترجمه گوگل]این کتاب رابطه بین دین و تمدن را بررسی می کند