کلمه جو
صفحه اصلی

ion


معنی : یون، ذره تبدیل شده به برق
معانی دیگر : (فیزیک) یون، ذره تبدیل شده به برق
ion _
پسوند:، عمل، حالت، وضع، - ی [retrospection]

انگلیسی به فارسی

یون، ذره تبدیل شده به برق


انگلیسی به انگلیسی

پسوند ( suffix )
(1) تعریف: process; act; action.

- inspection
[ترجمه ترگمان] بازرسی،
[ترجمه گوگل] بازرسی

(2) تعریف: result of (such) a process, act, or action.

- demotion
[ترجمه فرزاد زارع] رکود، تنزّل ، تخفیف هم میشه گفت ولی تخفیفی که در کالا به کار میره معمولا off یاdiscount مورد استفاده قرار میگیره
[ترجمه ترگمان] تنزل درجه
[ترجمه گوگل] تخفیف
- opinion
[ترجمه ترگمان] نظر …
[ترجمه گوگل] نظر

(3) تعریف: condition; state.

- union
[ترجمه ترگمان] اتحادیه
[ترجمه گوگل] اتحادیه
اسم ( noun )
(1) تعریف: an atom, group of atoms, or molecule that bears a positive electric charge as a result of electron loss or a negative charge as a result of electron gain.

(2) تعریف: an electrically charged particle created in a gas, as by an electric discharge.

• (physics, chemistry) electrically charged atom formed by the loss or gain of an electron; electrically charged particle formed in a gas

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] اتمی که بارالکتریکی اضافی یا کمبود بارالکتریکی دارد
[خودرو] یون
[برق و الکترونیک] یون - یون یک اتم یا گروهی از اتمهای باردار . یون منفی دارای کی یا چند الکترون اضافی است . در حالی که یون مثبت یک یا چند الکترون را از دست داده است .
[زمین شناسی] یون، اتم یا ملکولی که از نظر الکتروستاتیکی باردار است.
[نساجی] یون

مترادف و متضاد

یون (اسم)
ion

ذره تبدیل شده به برق (اسم)
ion

جملات نمونه

1. isolated ion
یون منزوی

2. hydrogen atoms which are perturbed by a passing ion
اتم های هیدروژن که توسط یک یون گذرنده که از مسیر اصلی خود منحرف شده اند

3. Hamlet was played by Romania's leading actor, Ion Caramitrou, to rapturous acclaim.
[ترجمه ترگمان]هملت توسط بازیگر اصلی رومانی، یونی Caramitrou، و تحسین rapturous بازی شد
[ترجمه گوگل]هملت با بازیگر برجسته رومانی، یون کارامیترو، به تحسین جذاب تبدیل شد

4. The ionic radius varies among the elements depending on atomic number and ionic charge of the ion.
[ترجمه ترگمان]شعاع یونی بین عناصر وابسته به عدد اتمی و بار یونی یونی فرق می کند
[ترجمه گوگل]شعاع یونی در میان عناصر بسته به تعداد اتمی و بار یونی یون متفاوت است

5. Ion Manescu felt naked without the curved moustache he had shaved off.
[ترجمه ترگمان]بی آن که سبیل خمیده خود را برهنه کند، برهنه شده بود
[ترجمه گوگل]یون مانسکو بدون سبیل انحناء که بر تنش داشت، برهنه شد

6. Sometimes receptors are ion channels, and the docking trips the channel open.
[ترجمه ترگمان]گاهی گیرنده های کانال های یونی هستند و داکینگ به کانال باز می شود
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات گیرنده ها کانال های یونی هستند، و کانکشن کانال را باز می کند

7. He held out his arms to Ion, who stepped back in cold distaste.
[ترجمه ترگمان]او دستش را به طرف من دراز کرد و در همان حال با بی میلی به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او دستان خود را به یون فروخت، که به عقب برگرداند

8. Ion channels are found in the membranes of practically all cells, but they are particularly important for neurons.
[ترجمه ترگمان]کانال های یونی در غشا همه سلول ها یافت می شوند، اما برای نورون ها بسیار مهم هستند
[ترجمه گوگل]کانال های یونی در غشاء عمدتا از تمام سلول ها یافت می شوند، اما برای نورون ها بسیار مهم هستند

9. A formula of an ion shows the ratio of atoms of each element present in the ion.
[ترجمه ترگمان]یک فرمول یک یون نسبت اتم های هر عنصر موجود در یون را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]فرمول یک یون نشان دهنده نسبت اتم های هر عنصر موجود در یون است

10. For example, plasticity seems to depend on identifiable ion channels and catalytic molecules that activate or inhibit these channels.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، plasticity به نظر می رسد که به کانال های یونی قابل شناسایی و مولکول های کاتالیزوری که این کانال ها را فعال یا مهار می کنند وابسته است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ظاهرا پلاستیک به کانال های قابل شناسایی یون و مولکول های کاتالیزوری بستگی دارد که این کانال ها را فعال یا مهار می کند

11. The ion engine has considerable potential as it is capable of generating specific impulses of thousands of seconds.
[ترجمه ترگمان]موتور یون پتانسیل قابل توجهی دارد چون قادر به ایجاد انگیزه های خاص هزاران ثانیه است
[ترجمه گوگل]موتور یون دارای پتانسیل قابل توجهی دارد زیرا قادر به تولید امواج خاص هزاران ثانیه است

12. The oxygen ion passes through the membrane and emerges on the other side as pure oxygen gas.
[ترجمه ترگمان]یون اکسیژن از غشا عبور می کند و از طرف دیگر به عنوان گاز خالص اکسیژن ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]یون اکسیژن از طریق غشا عبور می کند و از طرف دیگر به عنوان گاز اکسیژن خالص ظاهر می شود

13. The idea behind the ion motor is to make use of the electrical properties of ionized atoms.
[ترجمه ترگمان]ایده پشت موتور یون استفاده از ویژگی های الکتریکی اتم ها یونیزه کننده است
[ترجمه گوگل]ایده موتور یونی این است که از خواص الکتریکی اتمهای یونیزه استفاده شود

14. Now everyone expects Ion Iliescu and his post-communist party to win this autumn's presidential and parliamentary elections.
[ترجمه ترگمان]اکنون هر کسی انتظار یون Iliescu و حزب کمونیست خود را دارد که برنده انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی پاییز شود
[ترجمه گوگل]اکنون همه انتظار دارند یون ایلسکو و حزب کمونیست خود را برای برنده شدن در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمان این پاییز انتخاب کنند

15. The first changes of net water and ion transport were observed after the second or third hour after administration of cholera toxin.
[ترجمه ترگمان]اولین تغییر آب خالص و حمل و نقل یونی بعد از دومین یا سومین ساعت پس از تجویز toxin وبا مشاهده شد
[ترجمه گوگل]اولین تغییرات آب خالص و انتقال یون پس از ساعت دوم یا سوم بعد از مصرف توکسین گوساله مشاهده شد

پیشنهاد کاربران

باره

( شیمی/فیزیک ) یون

یون


کلمات دیگر: