کلمه جو
صفحه اصلی

barn


معنی : انبار غله، طویله، انبار کاه و جو و کنف و غیره، انبار کردن
معانی دیگر : (مزرعه) انبار، کاه انبار، کاهدانی، گاراژ بزرگ (کامیون و تراکتور و غیره)

انگلیسی به فارسی

انبار غله، انبار کاه و جو و کنف و غیره، انبارکردن، طویله


انبار غله، طویله، انبار کاه و جو و کنف و غیره، انبار کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a large farm building designed to house livestock or store equipment or produce.

• farm building used to house animals or store hay and grain
a barn is a large building on a farm in which crops or animal food can be kept.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] اصطبل
[صنایع غذایی] انبار مزرعه : به انبارهایی در مزرعه برای نگهداری محصول اطلاق میشود.
[ریاضیات] واحد سطح معادل 1024 سانتیمتر مربع

مترادف و متضاد

انبار غله (اسم)
barn, granary, silo, garner, grange

طویله (اسم)
stable, barn

انبار کاه و جو و کنف و غیره (اسم)
barn

انبار کردن (فعل)
stock, store, barn, garner, stash, warehouse, yard, ensile

animal shelter


Synonyms: farm building, outbuilding, shed


جملات نمونه

1. the rich odor of the barn
بوی قوی و مطبوع کاهدان

2. They heaped the barn with grain.
[ترجمه Ramtin] آنها انبار را با دانه انباشته کردند.
[ترجمه ترگمان]انبار را با غلات پر کردند
[ترجمه گوگل]انبار را با دانه جمع کردند

3. The sheep were penned in behind the barn.
[ترجمه ترگمان]گوسفندان خود را در پشت طویله محبوس کرده بودند
[ترجمه گوگل]گوسفندان را در پشت انبار قلم زدند

4. The children are playing hide-and-seek in the barn.
[ترجمه عسل سادات موسوی] بچه ها در انبار فایل باشک بازی میکنند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در حال بازی کردن در انبار هستند
[ترجمه گوگل]بچه ها در انبار مشغول بازی پنهانکاری هستند

5. The house, a former barn, has been attractively converted.
[ترجمه ترگمان]خانه، یک انبار قبلی که با آن همه attractively شده بود
[ترجمه گوگل]خانه ، انباری سابق ، به طرز جالبی تغییر شکل داده است

6. They found shelter from the storm in a barn.
[ترجمه ترگمان]آن ها از توفان در طویله پناه گاه پیدا کردند
[ترجمه گوگل]آنها از طوفان در یک انبار پناه گرفتند

7. The animals burned to death in the barn.
[ترجمه ترگمان]حیوانات در طویله به قتل رسیدند
[ترجمه گوگل]حیوانات در انبار کشته شدند

8. The great majority of barn owls are reared in captivity.
[ترجمه ترگمان]بیشتر جغدها در اسارت خود تربیت شده اند
[ترجمه گوگل]اکثریت بزرگ جغدهای انبار در اسارت پرورش می یابند

9. That big building is a barn for keeping the grain.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان بزرگ برای نگه داشتن غلات یک انبار است
[ترجمه گوگل]آن ساختمان بزرگ انباری برای نگهداری غلات است

10. The barn has been burning for two hours.
[ترجمه ترگمان]انبار دو ساعته که داره میسوزه
[ترجمه گوگل]انبار دو ساعت است که می سوزد

11. They winter the cows in the barn.
[ترجمه ترگمان] اونا گاوها رو توی انبار winter
[ترجمه گوگل]آنها گاوها را در انبار زمستان می کنند

12. The barn has been miraculously transformed into a luxury hotel.
[ترجمه ترگمان]این انبار به نحو معجزه آسایی به یک هتل لوکس تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]انبار به طرز معجزه آسایی به هتلی مجلل تبدیل شده است

13. We took shelter from the storm in a barn.
[ترجمه ترگمان]ما از توفان در یک انبار پناه گرفتیم
[ترجمه گوگل]از طوفان در یک انبار پناه گرفتیم

14. He came in from the barn, soaked to the skin .
[ترجمه ترگمان]از اصطبل بیرون آمد، خیس از پوست
[ترجمه گوگل]او از انبار وارد شد ، و به پوست آغشته شد

15. Owls visited the barn to rest.
[ترجمه ترگمان]جغدها به طویله می رفتند تا استراحت کنند
[ترجمه گوگل]جغدها برای استراحت از انبار بازدید کردند

پیشنهاد کاربران

جایی که حیوانات چهار پا نگه داری میشود

A buildingfor keeping horses

انبار کردن غله ها

انبار غله ها

جایی برای نگه داشتن حیوان های مزرعه

جایی مثل تویله

انبار نگهداری غله /طویله

جایی برای نگهداری حیوانات و غلات


کلمات دیگر: