1. There is always the horrid threat that my job will be abolished.
همیشه این تهدید ترسناک وجود دارد که کارم را از دست خواهم داد
2. It is absurd to think that a tiny bug could be a threat to a person.
مضحک است که فکر کنیم یک حشره کوچک، می تواند تهدیدی برای انسان باشد
3. You can be arrested for making a threat against someone's life.
شما اگر کسی را تهدید جانی کنید ممکن است دستگیر شوید
4. a threat to our national security
خطری برای امنیت ملی ما
5. a threat to world peace
تهدیدی به صلح جهانی
6. covert threat
تهدید نهانی
7. the threat of a strike does not carry conviction
تهدید به اعتصاب جدی به نظر نمی رسید.
8. a veiled threat
تهدید در لفافه
9. an empty threat
تهدید تو خالی
10. an implicit threat
تهدید سربسته
11. the constant threat of famine
خطر همیشگی قحطی
12. the pestilent threat of war
هراسه ی مرگ آور جنگ
13. a carefully couched threat
تهدیدی که با دقت بیان شده بود
14. injustice anywhere is a threat to democracy everywhere
بیدادگری در هر جا تهدیدی به مردم سالاری در همه جاست.
15. the atomic bomb is a threat to civilization
بمب اتم تمدن را تهدید می کند.
16. The threat of attack has been greatly exaggerated.
[ترجمه ترگمان]تهدید حمله به شدت مورد اغراق قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تهدید به حمله شدید بوده است
17. The tribe's traditional way of life is under threat.
[ترجمه ترگمان]روش سنتی زندگی قبیله ای تحت تهدید است
[ترجمه گوگل]شیوه زندگی سنتی قبیله در معرض خطر است
18. They pose a serious threat to security.
[ترجمه ترگمان]آن ها تهدیدی جدی برای امنیت محسوب می شوند
[ترجمه گوگل]آنها تهدیدی جدی برای امنیت هستند
19. The constant threat of danger kept us all on our toes.
[ترجمه ترگمان]خطر مداوم خطر همه ما را روی پنجه پا نگه می داشت
[ترجمه گوگل]تهدید دائمی خطر ما را بر روی انگشتان ما حفظ کرد
20. It was just an idle threat .
[ترجمه ترگمان]فقط یه تهدید الکی بود
[ترجمه گوگل]این یک تهدید خالی بود
21. The moth has been a great threat to the farm.
[ترجمه ترگمان]پروانه یک تهدید بزرگ برای مزرعه بوده است
[ترجمه گوگل]بذر خطر بزرگی برای مزرعه بوده است
22. The threat of war has depressed business activity.
[ترجمه ترگمان]تهدید جنگ فعالیت اقتصادی را مختل کرده است
[ترجمه گوگل]تهدید جنگ باعث کاهش فعالیت تجاری شده است
23. Her words contained an implicit threat.
[ترجمه ترگمان]کلمات او آشکارا تهدید آمیز بود
[ترجمه گوگل]کلماتش حاوی تهدید ضمنی بود