1. finally the bleeding stemmed
بالاخره خونریزی بند آمد.
2. the doctor stopped the wound's bleeding
دکتر خونریزی زخم را بند آورد.
3. he took his wife, who had a bleeding problem, to the doctor
زنش را که مسئله ی خونروش داشت نزد دکتر برد.
4. the doctor cauterized the wound and the bleeding stopped
دکتر زخم را سوزاند و خونریزی آن بند آمد.
5. Use pressure to control the bleeding .
[ترجمه ترگمان]از فشار برای کنترل خونریزی استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای کنترل خونریزی از فشار استفاده کنید
6. The blood coagulates to stop wounds bleeding.
[ترجمه علی نوری مشکاتی] خون لخته می شود تا خونریزی زخم را متوقف سازد.
[ترجمه ترگمان] خون ریزی که جلوی خونریزی رو بگیره
[ترجمه گوگل]خون متوقف می شود تا خونریزی ها را متوقف کند
7. They found him half naked and bleeding to death.
[ترجمه ترگمان]او را نیمه لخت و خونین یافته بودند
[ترجمه گوگل]آنها او را نیمه برهنه و خونریزی به مرگ کشیدند
8. His head had struck the sink and was bleeding.
[ترجمه ترگمان]سرش به ظرف شویی ضربه زده بود و خون ریزی داشت
[ترجمه گوگل]سرش به غرق شد و خونریزی کرد
9. He has cut his leg, and it is bleeding.
[ترجمه ترگمان]پایش را برید و خونریزی دارد
[ترجمه گوگل]او پای خود را بریده است و خونریزی است
10. The best way to treat such bleeding is to apply firm pressure.
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای درمان چنین خونریزی اعمال فشار محکم است
[ترجمه گوگل]بهترین روش برای درمان چنین خونریزی، فشار اعمال فشار است
11. Your arm is bleeding.
[ترجمه ترگمان] دستت داره خون میاد
[ترجمه گوگل]بازوی شما خونریزی دارد
12. She wrapped a handkerchief around her bleeding palm.
[ترجمه ترگمان]او دستمالی را دور دست خون آلود خود پیچید
[ترجمه گوگل]او دستمال کاغذی را در اطراف کف دستش فرو برد
13. He was bleeding profusely.
[ترجمه ترگمان]به شدت خونریزی می کرد
[ترجمه گوگل]او خونریزی شدید بود
14. The wound opened up and started bleeding.
[ترجمه ترگمان]زخم باز شد و خونریزی شروع شد
[ترجمه گوگل]زخم باز و خونریزی شروع شد
15. He came within two minutes of bleeding to death after slashing his wrists.
[ترجمه ترگمان]او پس از دو دقیقه خونریزی و خونریزی از مچ دستش وارد شد
[ترجمه گوگل]او بعد از دوختن مچ دستش به مدت دو دقیقه خونریزی می کرد