کلمه جو
صفحه اصلی

lysosome


(زیست شناسی) کافینه تن، لیزوزوم

انگلیسی به فارسی

(زیست‌شناسی) کافینهتن، لیزوزوم


لیزوزوم


انگلیسی به انگلیسی

• cytoplasmic cell organelle which contains enzymes that function in intracellular digestion

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] لیزوزوم : حبابهای داخل سلولی و حاوی آنزیمهای گوارشی است.

جملات نمونه

1. Complete disruption of lysosomes also occurs, but to a lesser extent resulting in less marked release of enzyme into the supernatant.
[ترجمه ترگمان]اختلال کامل of نیز رخ می دهد، اما به میزان کم تر منجر به انتشار کم تر آنزیم در مواد رویی می شود
[ترجمه گوگل]اختلال کامل لیزوزوم ها نیز رخ می دهد، اما به میزان کمتر باعث آزاد شدن آنزیم کمتر در سطح سوپرمنات می شود

2. Lysosomes contain enzymes which digest and modify material brought into the cell by endocytosis.
[ترجمه ترگمان]lysosomes حاوی آنزیم هایی هستند که هضم و اصلاح مواد به همراه endocytosis را هضم و اصلاح می کنند
[ترجمه گوگل]لسیوزومها حاوی آنزیمهایی هستند که هضم و اصلاح موادی که به اندوسیتوز وارد سلول شده اند

3. Lysosomes incubated in the presence of buffer alone were used as controls.
[ترجمه ترگمان]lysosomes در حضور بافر تنها به عنوان کنترل مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]لیسوزوم ها در حضور بافر به تنهایی به عنوان کنترل مورد استفاده قرار گرفتند

4. Lysosomes incubated with the homogenising medium alone were used as controls.
[ترجمه ترگمان]lysosomes با محیط کشت homogenising به تنهایی به عنوان کنترل مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]لیزوزوم ها تنها با محیط همگن سازی انکوبه شده به عنوان شاهد مورد استفاده قرار گرفتند

5. Lysosome and cellular plasmid are activated to restrain activity of heavy metals.
[ترجمه ترگمان]lysosome و پلاسمید cellular برای مهار فعالیت فلزات سنگین فعال می شوند
[ترجمه گوگل]لسیوزوم و پلاسمید سلولی برای مهار فعالیت فلزات سنگین فعال می شوند

6. This results in an increase of glycogen in all organs and abnormally large lysosomes.
[ترجمه ترگمان]این منجر به افزایش گلیکوژن در تمامی اعضا و lysosomes غیر عادی می شود
[ترجمه گوگل]این باعث افزایش گلیکوژن در تمام اندام ها و لیزوزوم های غیر طبیعی می شود

7. The abnormal proteins produced by these degenerative diseases are relatively indigestible, so they build up in the lysosome.
[ترجمه ترگمان]پروتئین های غیر عادی تولید شده توسط این بیماری های فاسد، نسبتا غیرقابل هضم هستند، بنابراین در the ایجاد می شوند
[ترجمه گوگل]پروتئین های غیر طبیعی تولید شده توسط این بیماری های دژنراتیو نسبتا غوطه ور هستند، بنابراین آنها در لیزوزوم ایجاد می شوند

8. Furthermore, recent studies from this laboratory have shown that experimental ethanol administration increases the fragility of rat pancreatic lysosomes.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مطالعات اخیر در این آزمایشگاه نشان داده است که مدیریت تجربی اتانول، شکنندگی of pancreatic rat را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مطالعات اخیر از این آزمایشگاه نشان داده است که تجویز اتانول تجربی سبب افزایش شفافیت لیزوزومهای پانکراس موشهای رت می شود

9. Researchers found that arsenite causes rapid destabilization of the lysosome in cells, and that breaks the lysosome apart, releasing enzymes that destroy these particular kinds of leukemia cells.
[ترجمه ترگمان]محققان دریافتند که arsenite موجب بی ثباتی سریع سلول ها در سلول ها می شود، و این باعث تجزیه و تحلیل the غیر فعال می شود و آنزیم هایی را آزاد می کند که این انواع خاص سلول های سرطان خون را نابود می کنند
[ترجمه گوگل]محققان دریافتند که آرسنیت سبب بی ثباتی سریع لیزوزوم در سلول ها می شود و لیزوزوم را از هم جدا می کند و آنزیم هایی را که این انواع خاصی از سلول های لوسمی را از بین می برند آزاد می کند

10. Epithelial cell reticulum expansion, reduced microvilli, chromosome concentration, increased lysosome.
[ترجمه ترگمان]گسترش شبکه سلولی epithelial، کاهش microvilli، غلظت کروموزوم را کاهش داده و lysosome را افزایش داده است
[ترجمه گوگل]گسترش سلولهای اپیتلیال، کاهش میزان میکرو ویلی، غلظت کروموزوم، افزایش لیسوزوم

11. The cell organs were increased in density, and myofibrilla were pyknosis or necrosis, the mitochondrial cristae were decreased. The lysosome and cardionatrin granule were enhanced.
[ترجمه ترگمان]ارگان های سلولی به چگالی افزایش یافتند و myofibrilla pyknosis و نکروز بافت، the میتوکندری کاهش یافت lysosome و cardionatrin granule افزایش یافتند
[ترجمه گوگل]اندام های سلولی در تراکم افزایش یافت و میو فیبریلا پیکنوز یا ناکروز بود و کریستای میتوکندری کاهش می یافت گرانول لیزوزوم و قند نیترات افزایش یافت

12. There is distinct nucleolus the naked nucleus and some dispersed organelle as lysosome around the nucleus.
[ترجمه ترگمان]در هسته عریان و برخی از اندامک پراکنده به عنوان lysosome در اطراف هسته وجود دارد
[ترجمه گوگل]nucleolus متمایز هسته برهنه و برخی organelle پراکنده به عنوان لیسوزوم در اطراف هسته وجود دارد

13. Vitamins function as photoreceptor mechanism of retina, maintenance of integrity of epithelia, lysosome stability, glycoprotein synthesis.
[ترجمه ترگمان]ویتامین ها به عنوان مکانیزم photoreceptor شبکیه چشم، حفظ تمامیت of، پایداری lysosome، سنتز glycoprotein فعالیت می کنند
[ترجمه گوگل]ویتامین ها به عنوان مکانیسم فتوسنتز شبکیه، حفظ یکپارچگی اپیتلیا، ثبات لیسوزوم، سنتز گلیکوپروتئین عمل می کنند

14. Autophagy is a vacuolar process of cytoplasmic degradation by lysosome.
[ترجمه ترگمان]Autophagy یک فرآیند vacuolar از degradation cytoplasmic با lysosome است
[ترجمه گوگل]Autophagy یک فرآیند واکسن از تخریب سیتوپلاسمی توسط لیزوزوم است

پیشنهاد کاربران

lysosome ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: کافنده‏تَن
تعریف: از اندامک های درون‏یاخته‏ای که دارای زی‏مایه‏های آب کافتی است و فرایند هضم درون‏یاخته‏ای در آن صورت می‏گیرد


کلمات دیگر: