کلمه جو
صفحه اصلی

camshaft


معنی : محور بادامک
معانی دیگر : (مکانیک) محور بادامک، آسه ی بادامک، میل سوپاپ، میل بادامک، میله ای که بچر  دنده متصل می شود

انگلیسی به فارسی

میله‌ای که به چرخ‌دنده متصل می‌شود، محور بادامک


میل لنگ، محور بادامک، میلهای که بچرخ دنده متصل می شود


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an engine shaft having one or more cams.

• shaft to which a cam is affixed
a camshaft is a part of an engine consisting of a rod with one or more cams attached to it.

دیکشنری تخصصی

[خودرو] میل سوپاپ
[نساجی] میل کام - محور بادامک ماشین بافندگی که در زیر آن قرار دارد

مترادف و متضاد

محور بادامک (اسم)
camshaft

جملات نمونه

1. camshaft bearing
یاتاقان میل سوپاپ

2. camshaft sprocket
چرخ زنجیر میل سوپاپ

3. The camshaft rotates in phase with the crankshaft, but at half its speed.
[ترجمه ترگمان]The در فاز با میل لنگ می چرخد، اما با سرعت نصف آن
[ترجمه گوگل]میل لنگ در فاز با میل لنگ چرخانده می شود، اما در نیمی از سرعت آن

4. Mods include sportier camshafts and bigger valves.
[ترجمه ترگمان]Mods شامل sportier camshafts و شیره ای بزرگ تر هستند
[ترجمه گوگل]این مدل ها شامل اسپیندل های اسپیندل و دریچه های بزرگتر هستند

5. His design does away with the latter's camshafts and valves.
[ترجمه ترگمان]طراحی او با the و شیرها مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]طراحی خود را با میل لنگ و دریچه دومی خنثی می کند

6. Since 195 an engine with a single overhead camshaft has been used.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ۱۹۵ موتور با یک camshaft بالای سر استفاده شده است
[ترجمه گوگل]از سال 195 میلادی یک موتور با یک مخزن سربار استفاده شده است

7. The sedan camshafts re-melting and chilling process and production technique of shell mold camshaft castings to he re-melted and chilled were introduced.
[ترجمه ترگمان]سدان به سرعت در حال ذوب شدن و فرآیند منجمد و روش تولید قالب پوسته از قالب های castings به او معرفی شد که دوباره ذوب و یخ زده شد
[ترجمه گوگل]سیلندرهای مخزن سدان دوباره ذوب و فرآیند خنک سازی و تکنیک تولید قالببندی کلاچ مسطح قالب پلاستیکی به او دوباره ذوب و سرد شده معرفی شدند

8. Upward camshaft; chain transmission; timing distribution system is stable and has little noise.
[ترجمه ترگمان]انتقال به بالا؛ انتقال زنجیره ای؛ سیستم توزیع زمان بندی پایدار است و نویز کمی دارد
[ترجمه گوگل]بالابر بالایی انتقال زنجیره ای؛ سیستم توزیع زمان با ثبات است و سر و صدایی کم دارد

9. To disclose the reasons of hot-tearing of camshaft produced by bottom gating system and vertical casting process, the temperature-field of the camshaft under the above technique conditions was tested.
[ترجمه ترگمان]برای آشکار کردن دلایل of داغ تولید شده توسط سیستم ورودی پایین و فرآیند ریخته گری عمودی، میدان دمایی of تحت شرایط تکنیک بالا مورد آزمایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]برای افشای دلایل پاره شدن پره های مخزن تولید شده توسط سیستم جابجایی پایین و فرایند ریخته گری عمودی، میدان دما مخزن تحت شرایط تکنیکی بالا آزمایش شد

10. The manganate phosphating technology of camshaft is introduced.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی manganate phosphating of معرفی می شود
[ترجمه گوگل]فن آوری فسفاته منگناته میل کروی معرفی شده است

11. The camshaft has a cam, on which there is a lob, or bump.
[ترجمه ترگمان]دوربین دریایی یک دوربین دارد که ما را پرت می کند، یا به آن ضربه می زند
[ترجمه گوگل]میل لنگ دارای یک لپ تاپ است که بر روی آن لپ تاپ یا لپ تاپ وجود دارد

12. As the camshaft continues to rotate, the high spot moves way from the valve mechanism.
[ترجمه ترگمان]همانطور که the به چرخش خود ادامه می دهد، نقطه بالا از مکانیزم سوپاپ حرکت می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که کمپرسور چرخش ادامه دارد، نقطه بالا از مکانیسم سوپاپ حرکت می کند

13. This is called an overhead camshaft arrangement.
[ترجمه ترگمان] این یه قرار camshaft بالای سرم هست
[ترجمه گوگل]این یک قرارداد سرنشین کامیون نامیده می شود

14. The sedan camshafts re-melting and chilling process and production technique of shell mold camshaft castings to be re-melted and chilled were introduced.
[ترجمه ترگمان]سدان در حال ذوب شدن و فرآیند منجمد و روش تولید قالب پوسته از قالب های camshaft است که به طور مجدد ذوب و یخ زده شده اند
[ترجمه گوگل]روشهای مجددا ذوب کردن و خنک کننده موتورهای سدان و تکنیک تولید قالبگیری های کلاچ مسطح قالب برای قالب گیری دوباره به ذوب و سرد شدن معرفی شدند

camshaft bearing

یاتاقان میل سوپاپ


camshaft sprocket

چرخ زنجیر میل سوپاپ


پیشنهاد کاربران

میله بادامک

میل سوپاپ در رشته مکانیک در رسته تنظیم موتور این معنی رو میده

camshaft ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: میل بادامک
تعریف: محوری با زائده های بادامک شکل که به وسیلۀ میل لنگ به گردش درمی آید و با زائده های خود سوپاپ های سیلندر را در زمان های معین باز و بسته می کند


کلمات دیگر: