کلمه جو
صفحه اصلی

dominated

انگلیسی به فارسی

تحت سلطه، تسلط داشتن، چیره شدن، حکمفرما بودن، تفوق یافتن، غالب امدن بر


دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] تسلطی

پیشنهاد کاربران

فیزیک: تحت تاثیر

محور

تحت سلطه

تحت الشعاع، متاثر از، مغلوب، در غلبه، زیر سیطره، در سیطره، در استیلا، تحت استیلا، زیر سلطه ، در سلطه ، تحت تسلط، در تسلط، در پرتوی، زیر سایه ی، در سایه ی

متاثر

محدود

تحت تسلط

تحت نفوذ
تحت فرمان
تحت کنترل
تحت سلطه
تحت تسلط
. . . . . . . . . . . . . . کسی بودن

To be
controled by
influenced by
commanded by
ruled by
directed by

تو مشت ( کسی ) بودن


مغلوب - تحت فرمان - تحت سلطه - مورد زور و فرمان و قلدری قرار گرفته
در مسائل جنسی و پورن زیاد استفاده میشه مثلا :

?? ( What are you into ( sexually

I really like being dominated and being told what to do. I like being bitten mostly in my nipples, in my clit. And i like being choked. I probably coupd get off me being choked. But people kinda get nervous like is it ok

غالب

dominated ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: درخت مغلوب
تعریف: درختی که تاج آن در لایه های میانی تاج پوشش قرار دارد و تنها ستاک های انتهایی آن آزاد است

اَرجَحْ


کلمات دیگر: