کلمه جو
صفحه اصلی

shoplifter


معنی : دزد، دزد مغازه
معانی دیگر : کسی که از مغازه چیز بلند می کند، ناخنک زننده، دکان بر، دزد مشتری نما

انگلیسی به فارسی

دزد مغازه


خریدار، دزد، دزد مغازه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: shoplifting (n.)
• : تعریف: a person who steals goods from a store while pretending to be a customer.

• one who steals merchandise from a store while pretending to shop
a shoplifter is a person who steals things from a shop by shoplifting.

مترادف و متضاد

دزد (اسم)
thief, good fellow, apache, robber, shoplifter, stealer, burglar, picaroon, pilferer, lurcher, hobgoblin, defalcator, peculator, purloiner, raptor, larcener, larcenist, picklock, piker

دزد مغازه (اسم)
shoplifter

جملات نمونه

1. The store detective told the shoplifter that the game was up.
[ترجمه ترگمان]بازرس فروشگاه به مغازه مغازه گفت که بازی شروع شده
[ترجمه گوگل]کارفرمای فروشگاه به فروشگاه خریداری کننده گفت که این بازی تا به حال انجام شده است

2. Or rather, the shoplifter doesn 't even bother to try.
[ترجمه ترگمان]یا بهتر بگویم دزد مغازه حتی زحمت امتحانش را هم به خود نداد
[ترجمه گوگل]یا بهتر است که خریدار نتواند آن را امتحان کند

3. So did our vic surprise a shoplifter?
[ترجمه ترگمان]پس قربانی ما دزد مغازه رو غافلگیر کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا ما عجله کردیم که یک فروشگاه خریداری کنیم؟

4. The young shoplifter was only 13 years old.
[ترجمه ترگمان]مغازه مغازه دختر جوان فقط ۱۳ سالش بود
[ترجمه گوگل]جوانان فروش تنها 13 سال داشتند

5. A shoplifter was caught red - handed trying to steal a watch from a jewelry store.
[ترجمه ترگمان]دزد مغازه در حال گرفتن یک ساعت از مغازه جواهر فروشی دستگیر شده بود
[ترجمه گوگل]یک فروشگاه خریداری شده قرمز گرفت - دست به تلاش برای سرقت یک ساعت از یک فروشگاه طلا و جواهر

6. The shoplifter stole hundreds of dollars worth of jewelry from the store.
[ترجمه ترگمان]دزد مغازه صدها دلار جواهرات را از مغازه دزدیده بود
[ترجمه گوگل]Shoplifter به سرقت برده صدها دلار از جواهرات از فروشگاه

7. Another convicted shoplifter was at the store from 3 p. m. to p. m.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از shoplifter محکوم شده در فروشگاه از ساعت ۳ بعد از ظهر بود متر تا p متر
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از فروشندگان مجاز محکوم شد در فروشگاه از 3 پ متر بالا متر

8. A shoplifter shoplifted and left the lift of the shop.
[ترجمه ترگمان]دزد مغازه مغازه مغازه را ترک کرد و از مغازه بیرون رفت
[ترجمه گوگل]یک فروشگاه خریداری شده و آسانسور فروشگاه را ترک کرد

9. A skillful shoplifter doesn 't have to pay for items he or she buys in shops.
[ترجمه ترگمان]A ماهر مجبور نیست برای اقلامی که او در مغازه ها می خرد، پول پرداخت کند
[ترجمه گوگل]یک خریدار ماهر می تواند برای اقلامی که در مغازه ها خریداری می کند، پرداخت نکند

10. It's when I'm roamin'around tryin'to catch a shoplifter.
[ترجمه ترگمان]این موقع است که سعی می کنم دزد مغازه را بگیرم
[ترجمه گوگل]این زمانی است که من روحانی هستم که سعی می کنم خریدار را بگیرم

11. The shoplifter was caught in the act.
[ترجمه ترگمان]دزد مغازه در عمل دستگیر شد
[ترجمه گوگل]خریدار در عمل دستگیر شد

12. They spot a shoplifter.
[ترجمه ترگمان]دزد مغازه رو پیدا می کنن
[ترجمه گوگل]آنها یک مغازه دار را می بینند

13. The store detective was keeping a close eye on a suspected shoplifter.
[ترجمه ترگمان]کارگاه مغازه داشت یه مغازه بسته رو به یه دزد مغازه مشکوک نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]کارآگاه فروشگاه یک چشم انداز نزدیک را در مورد خریدار مشکوک نگه داشته است

14. Then he filed a lawsuit against Stores Protective Association and Robinsons-May, where the shoplifter was apprehended by security guards.
[ترجمه ترگمان]سپس او به انجمن حمایت از فروشگاه ها و Robinsons - مه که در آن shoplifter توسط نگهبانان امنیتی دستگیر شد، شکایت کرد
[ترجمه گوگل]سپس او علیه انجمن حفاظت از فروشگاه ها و رابینسون-می، که در آن بازرگان به وسیله نگهبانان دستگیر شد، پرونده داد

پیشنهاد کاربران

دزد فروشگاه

[خودمانی و عامیانه]
دَلِه دزد

دزدمشتری نما


کلمات دیگر: