1. wolf in sheep's clothing
گرگ در لباس میش
2. a wolf is a savage animal
گرگ حیوان سبعی است.
3. the wolf growled and showed its fangs
گرگ غرید و دندان های (نیش) خود را نشان داد.
4. a wolf in sheep's clothing
گرگ در لباس گوسفند
5. keep the wolf from the door
وسایل زندگی را فراهم کردن،خود را برای روز مبادا آماده کردن
6. like a ravenous wolf
مانند گرگی که سیرایی ندارد
7. . . . saved from the fangs and claws of a wolf
. . . رهانید از دهان و چنگ گرگی
8. . . . rescued from the mouth (fangs) and claws of a wolf
. . . رهانید از دهان و چنگ گرگی
9. A growing youth has a wolf in his belly.
[ترجمه KamyarTTtoo1992] در جوان گرگیست که با او در حال رشد است
[ترجمه ترگمان]جوانی که رشد می کند، یک گرگ در شکمش دارد
[ترجمه گوگل]یک جوان در حال رشد یک گرگ در شکم خود دارد
10. The life of the wolf is the death of the lamb.
[ترجمه ترگمان]زندگی گرگ، مرگ بره است
[ترجمه گوگل]زندگی گرگ مرگ بره است
11. While you trust to the dog, the wolf slips into the sheepfold.
[ترجمه ترگمان]در حالی که به سگ اطمینان داری، گرگ به آغل می رود
[ترجمه گوگل]در حالی که به سگ اعتماد میکنید، گرگ به سمت گوسفند میرود
12. A thief knows a thief as a wolf knows a wolf.
[ترجمه ترگمان]دزد یک دزد را می داند که یک گرگ یک گرگ را می شناسد
[ترجمه گوگل]یک دزد یک دزد را می داند به عنوان یک گرگ یک گرگ را می داند
13. By little and little the wolf eateth the sheep.
[ترجمه ترگمان]کم کم گرگ گوسفند را نوازش می کرد
[ترجمه گوگل]با کمی و کمی گرگ می خورد گوسفند
14. Give never the wolf the wether.
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت گرگ را به من عطا نکن
[ترجمه گوگل]گرگ را هرگز نگذارید
15. The lone sheep is in danger of the wolf.
[ترجمه ترگمان]گوسفند تنها در خطر گرگ است
[ترجمه گوگل]گوسفند تنها در معرض گرگ است
16. When the wolf grows old, the crows ride him.
[ترجمه ترگمان]وقتی گرگ پیر می شود، کلاغ ها او را می رانند
[ترجمه گوگل]هنگامی که گرگ پیر می شود، کلاغ ها او را می کشند
17. It is a foolish sheep that makes the wolf his confessor.
[ترجمه ترگمان]این یک گوسفند ابله است که کشیش را به کشیش اقرار می کند
[ترجمه گوگل]این یک گوسفند احمقانه است که گرگ را عهده دار است