کلمه جو
صفحه اصلی

whistling


سوت، سوت زنی

انگلیسی به فارسی

سوت، سوتزنی


(اسب) تنفس همراه با سوت، خسخس، نفیر، نفس تنگی


سوت زدن


جملات نمونه

1. cold blasts whistling about our ears
باد سردی که در گوش هایمان سوت می زد

2. the merry whistling of the schoolboys
سوت زدن شاد بچه مدرسه ای ها

3. the train entered the station whistling
ترن سوت زنان وارد ایستگاه شد.

4. the customers showed their discontent by whistling
مشتریان با سوت کشیدن ناخرسندی خود را نشان دادند.

5. to psych up his opponent, he kept whistling
برای خراب کردن روحیه ی طرف مرتبا سوت می زد.

6. He was whistling softly to himself.
[ترجمه شاهرخ مهربد] او به آرامی برای خودش سوت میزد
[ترجمه ترگمان]آهسته سوت می زد
[ترجمه گوگل]او به آرامی با خود می سوزاند

7. Peter swept into the room, whistling.
[ترجمه ترگمان]پیتر سوت زنان وارد اتاق شد
[ترجمه گوگل]پیتر در اتاق سوت زد

8. He marched off, whistling a merry tune.
[ترجمه ترگمان]در حالی که سوت می زد، از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او راه می رفت، صدای شادی را می شنید

9. You've been whistling that same tune all morning. Knock it off, will you?
[ترجمه ترگمان]تمام صبح همان آهنگ را سوت می زدی بس کن، می شه؟
[ترجمه گوگل]شما همگی صبح زنگ زده بودید آن را خاموش کن، آیا؟

10. The birds were whistling in the early morning quiet.
[ترجمه ترگمان]پرندگان در صبح زود سوت می زدند
[ترجمه گوگل]پرندگان در اوایل صبح ساکت بودند

11. Someone was whistling Beatles tunes outside my window.
[ترجمه ترگمان] یه نفر آهنگ \"بی\" ها رو بیرون پنجره من سوت می زد
[ترجمه گوگل]کسی که آهنگ های بیاتل را در بیرون پنجره من سوت زده بود

12. I wish you'd leave off whistling like that.
[ترجمه ترگمان]ای کاش اینطوری سوت می زدی
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که سوت بزنید

13. Men are always whistling at Heidi on the street.
[ترجمه ترگمان]مردا همیشه تو خیابون \"هایدی\" سوت میزنن
[ترجمه گوگل]مردان همیشه در خیابان هایدی سوت می زنند

14. Stop whistling! It's/You're getting on my nerves!
[ترجمه ترگمان]سوت نزن تو داری روی اعصابم راه میری
[ترجمه گوگل]سوت زدن را متوقف کن! این / شما اعصاب من!

پیشنهاد کاربران

در حال سوت زدن ، سوت زَنان ، سفیرکِشان


کلمات دیگر: