کلمه جو
صفحه اصلی

crosstalk


مکالمه متقابل، (رادیو و تلفن) روی هم افتادن دو خط (یا دو ایستگاه رادیو)، تداخل صوتی، همبر آوایی

انگلیسی به فارسی

مکالمه متقابل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: interference, as on a telephone, radio, or other electronic receiver, by other sound or radio signals from another channel.

(2) تعریف: informal conversation or chatter.

- The audience's cross talk drowned out the speaker.
[ترجمه ترگمان] گفتگوی تلفنی حضار از سخنران خارج شد
[ترجمه گوگل] سخنرانی متقابل مخاطبان سخنران را غرق کرد

• informal conversation, chat; fast and witty conversation; (telecommunications) interference caused by the mixing of two frequencies that are traveling on different channels (as on a telephone or radio)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] کراستاک
[برق و الکترونیک] همشنوایی، تداخل سیگنالی 1. صدای زمینه ای که همراه با صدای اصلی در گیرنده شنیده می شود و دلیل آن مدوله کننده ی تداخلی با سایر تزویجهای نامطلوب با کانالهای مخابراتی دیگر است . 2. بر هم کنش سیگنالهای صدا و تصویر در سیستم تلویزیون که منجر به مدوله کنندهی ویدئو با حامل صدا یا مدوله کنندهی صدا با حامل تصویر می شود . 3. بر هم کنش سیگنالهای رنگ نمایی و درخشایی درگیرنده ی تلویزیونی رنگی .
[کامپیوتر] تداخل صدا ؛ تداخل صحبت
[برق و الکترونیک] بر هم گفتاری، هم شنوایی

جملات نمونه

1. Be alert to the possibility of change to cross-talk between four people, which is much more difficult for the speechreader.
[ترجمه ترگمان]در مورد احتمال تغییر جهت صحبت بین چهار نفر، که برای the بسیار دشوارتر است، آگاه باشید
[ترجمه گوگل]به امکان تغییر در گفتگو بین چهار نفر بپردازید، که برای سخنرانی گفتار بسیار مشکل است

2. This effect is called cross-talk and can be a great nuisance and embarrassment.
[ترجمه ترگمان]این اثر متقابل نامیده می شود و می تواند مایه دردسر و شرمندگی بزرگی باشد
[ترجمه گوگل]این اثر متقابل صحبت می شود و می تواند مزاحمت و خجالت بزرگی باشد

3. In Power IC, crosstalk between high voltage power devices and low voltage devices can cause circuit operation failure and even latch-up .
[ترجمه ترگمان]در IC قدرت، crosstalk بین دستگاه های قدرت ولتاژ بالا و دستگاه های کم ولتاژ می تواند باعث شکست عملکرد مدار و حتی لچ شود
[ترجمه گوگل]در Power IC، تداخل بین دستگاه های قدرت ولتاژ بالا و دستگاه های ولتاژ پایین می تواند باعث خرابی مدار و حتی سوئیچ شود

4. Crosstalk performers try to use funny conversations tomake the audience laugh.
[ترجمه ترگمان]مجریان crosstalk سعی می کنند از صحبت های خنده دار و خنده حضار استفاده کنند
[ترجمه گوگل]هنرمندان پرشور سعی می کنند از مکالمه های خنده دار استفاده کنند و خنده مخاطبان را تشویق کنند

5. Typical for Chinese is the crosstalk show, where a pair of comedians entertains the audience with word play.
[ترجمه ترگمان]نمونه برای چینی ها، نمایش crosstalk است، که در آن یک جفت کمدین ها با کلمه بازی تماشاگران را سرگرم می کنند
[ترجمه گوگل]نمایش چهره های معمولی برای چینی ها، جایی است که جفت کمدینان مخاطبان با بازی کلمه را سرگرم می کنند

6. The low crosstalk characteristics of micro shield lines are investigated through mixed spectral domain approach.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های شنوایی پایین خطوط سپر ریز از طریق روش طیفی ترکیبی مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]ویژگی های تداخل کم خطوط میکرو سپر از طریق روش مخلوط دامنه طیفی بررسی می شود

7. The structure may have less complex focusing, reduced crosstalk, tighter pixel packing density, increased quantum efficiency, and wafer-level packaging.
[ترجمه ترگمان]ساختار ممکن است تمرکز پیچیده کمتری داشته باشد، کاهش شنوایی، کاهش تعداد پیکسل بیشتر، افزایش راندمان کوانتومی، و بسته بندی سطح ویفر
[ترجمه گوگل]این ساختار ممکن است فوکوس کمتر پیچیده، کاهش تداخل، تراکم بسته بندی پیکسل تنگ، افزایش بهره وری کوانتومی و بسته بندی سطح ویفر داشته باشد

8. Crosstalk, or xiangsheng, is a language art combining four basic techniques: speech, mimicry, comedy and song.
[ترجمه ترگمان]crosstalk یا xiangsheng یک هنر زبانی است که چهار تکنیک اصلی را ترکیب می کند: سخنرانی، تقلید، کمدی و ترانه
[ترجمه گوگل]تداخل، یا xiangsheng، هنر زبان ترکیبی از چهار تکنیک اساسی: گفتار، تقلید، کمدی و آهنگ است

9. For signals routed side-by-side, forward crosstalk requires extremely long parallel runs to couple enough energy to cause circuit malfunction.
[ترجمه ترگمان]برای سیگنال هایی که از پهلو به سمت جلو حرکت می کنند، crosstalk به سمت جلو نیاز به دویدن بسیار موازی طولانی تا زوج انرژی کافی برای ایجاد نقص در مدار دارند
[ترجمه گوگل]برای سیگنال های روت شده از طرف کنار، تقاطع رو به جلو نیاز به اجرای موازی بسیار طولانی برای اتصال انرژی کافی به منظور خرابی مدار است

10. However, the most critical problem is the crosstalk disturbance.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مهم ترین مساله اختلالات شنوایی است
[ترجمه گوگل]با این حال، مهمترین مشکل این اختلال تداخل است

11. Also, there is also the possibility of crosstalk interference.
[ترجمه ترگمان]هم چنین احتمال تداخل هم وجود دارد
[ترجمه گوگل]همچنین امکان وقوع تداخل متقابل وجود دارد

12. Integrated near-end crosstalk is a major test on the number of 5 type cable crosstalk performance and development.
[ترجمه ترگمان]crosstalk در فاصله نزدیک به هم یک آزمایش بزرگ بر روی تعداد ۵ نوع برنامه فشرده کابلی و توسعه است
[ترجمه گوگل]تداخل مجتمع نزدیک به انتهای یک آزمایش عمده در تعداد 5 نوع عملکرد تداخل کابل و توسعه است

13. The frequently visited problems were crosstalk from adjacent layers and transmission loss.
[ترجمه ترگمان]مشکلات بازدید شده به کرات از لایه های مجاور و از دست رفتن انتقال استفاده شد
[ترجمه گوگل]مشکلات اغلب بازدید شده شامل تداخل لایه های مجاور و انتقال از دست رفتن است

14. Crosstalk comedian Guo Degang appearance in the movie.
[ترجمه ترگمان]کمدین crosstalk گیو در فیلم ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]ظاهر کمدی Guo Degang در فیلم

15. Sometimes crosstalk players make fun of themselves to make the audience roar with laughter.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، بازیکنان crosstalk خود را مسخره می کنند تا تماشاچیان از خنده روده بر شوند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات بازیکنان متوقف می شوند تا خود را سرگرم کنند تا تماشاگران را با خنده وادار کنند

پیشنهاد کاربران

conversation that does not relate to the main topic being discussed


نشتی

اثر متقابل

[در مخابرات] هم شنوی

crosstalk ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: هم‏شنوی
تعریف: درهم‏آمیزی ناخواستۀ دو نشانک/ سیگنال که در دو محیط انتقال نزدیک به یکدیگر حمل شوند|||* این معادل مخفف درهم‏شنوی است.

[پیام ، سیگنال ، صدا]

هم افتادگی ، روی هم افتادگی ، درهم رَوی

نویز

تعامل کلامی، گفتگوی متقابل.


کلمات دیگر: