1. sex descrimination
تبعیض جنسی
2. sex up
(خودمانی) 1- تحریک جنسی کردن 2- دارای ویژگی های جنسی کردن 3- شهوت انگیز کردن
3. male sex organs
اندام های تناسلی مرد یا حیوان نر
4. hunger and sex are two elemental drives
گرسنگی و میل جنسی دو رانه ی بنیادی می باشند.
5. in espionage sex is used as a bait
در جاسوسی از سکس برای به دام اندازی استفاده می شود.
6. the fair sex
زن،جنس لطیف
7. the male sex
جنس مذکر
8. to have sex with someone
با کسی جماع کردن
9. the gentle sex
زن،جنس لطیف
10. some movies contain too much sex and violence
برخی از فیلم ها دارای صحنه های سکسی و خشونت بیش از حد است.
11. the movie is full of kinky sex scenes
فیلم پر از صحنه های جنسی غیرطبیعی است.
12. he is polite toward the (members of the) opposite sex
او نسبت به جنس مخالف (زنان) مودب است.
13. Police are looking for a sex pest who is frightening late-night travellers.
[ترجمه ترگمان]پلیس به دنبال یک آفت سکس است که مسافران دیروقت شب را می ترساند
[ترجمه گوگل]پلیس به دنبال یک آفت جنس است که مسافران در اواخر شب ترسناک است
14. A taboo against sex before marriage.
[ترجمه ترگمان]یک تابو در برابر سکس قبل از ازدواج
[ترجمه گوگل]تابو علیه جنسیت قبل از ازدواج
15. He took a vow to abstain from alcohol/smoking/sex.
[ترجمه علیرضا] اون قسم خورد تا از مصرف الکل /مصرف دخانیات/سکس ( حالت غیر قانونی یا همون زنا ) خودداری کنه.
[ترجمه ترگمان]او سوگند خورد که از الکل \/ سیگار کشیدن خودداری کند
[ترجمه گوگل]او وعده داد تا از الکل / سیگار کشیدن / ازدواج اجتناب کند
16. Abstain from sex or use condoms.
[ترجمه ترگمان]پرهیز از سکس یا استفاده از کاندوم
[ترجمه گوگل]از رابطه جنسی اجتناب کنید یا از کاندوم استفاده کنید
17. She still has the energy and sex appeal of a woman less than half her age.
[ترجمه ترگمان]او هنوز هم انرژی و جاذبه جنسی زنان کم تر از نصف سن خود را دارد
[ترجمه گوگل]او هنوز بیش از نیمی از سن خود را برای جذب انرژی و جنس یک زن دارد
18. Sex is considered taboo as a topic for discussion.
[ترجمه ترگمان]سکس بعنوان موضوعی برای بحث تابو تلقی می شود
[ترجمه گوگل]جنسیت به عنوان یک موضوع برای بحث در نظر گرفته شده است
19. Mention sex therapy and most people will titter in embarrassment.
[ترجمه علیرضا] مقاربت درمانی ( سکس درمانی ) را ذکر کنید و خواهید دید که مردم از روی شرم پوزخند خواهند زد.
[ترجمه ترگمان]درمان جنسیت را ذکر کنید و اغلب افراد در خجالت پوزخند می زنند
[ترجمه گوگل]اشاره به درمانی جنسی و اغلب افراد در خجالت زدن است
20. The tabloid papers labelled him "an evil sex monster".
[ترجمه ترگمان]روزنامه های مصور به او لقب \"یک هیولای شیطانی بد\" داده بودند
[ترجمه گوگل]مقالات تابلویی او را 'یک هیولا جنس شر' نامیدند
21. Testosterone is the male sex hormone.
[ترجمه ترگمان]تستسترون \"هورمون مردانه مذکر\" - ه
[ترجمه گوگل]تستوسترون هورمون جنسی مردانه است
22. Food, like sex, is a subject of almost universal interest.
[ترجمه ترگمان]غذا، مانند سکس، موضوع مورد علاقه تقریبا همگانی است
[ترجمه گوگل]مواد غذایی مانند جنس، موضوع تقریبا جهانی است