کلمه جو
صفحه اصلی

potentially


بالقوه، با داشتن استعداد، چنانکه پس از مدتی کارگرباشد، دروجه التزامی

انگلیسی به فارسی

بالقوه


بالقوه، مستعد، با داشتن استعداد، نهانی


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: possibly.

• possibly, in a manner of being able to become

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به صورت کارا

جملات نمونه

1. The organization helped defuse potentially violent situations.
[ترجمه ترگمان]این سازمان به خنثی کردن وضعیت های بالقوه خشونت آمیز کمک کرده است
[ترجمه گوگل]این سازمان به خنثی کردن موقعیت های بالقوه خشونت کمک کرد

2. Many Britons will still fear the potentially ruinous costs of their legal system.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از انگلیسی ها هنوز از هزینه های بالقوه ویرانگر سیستم قانونی خود می ترسند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بریتانیا هنوز از هزینه های بالقوه خرابکارانه سیستم حقوقی خود می ترسند

3. He had one potentially decisive factor in his favour: the element of surprise.
[ترجمه ترگمان]او یکی از عوامل بالقوه را به نفع خود داشت: عنصر غافلگیری
[ترجمه گوگل]او یکی از عواملی است که به طور بالقوه تعیین کننده است و به نفع او عنصر تعجب است

4. It believed the affair was potentially harmful to British aviation.
[ترجمه ترگمان]این امر بر این باور بود که این موضوع به طور بالقوه برای هوانوردی بریتانیا مضر است
[ترجمه گوگل]این اعتقاد داشت که این امر به طور بالقوه برای هواپیمایی بریتانیا مضر است

5. It was a potentially lethal mixture of drugs.
[ترجمه ترگمان]این یک ترکیب بالقوه مرگبار از مواد مخدر بود
[ترجمه گوگل]این ترکیبی از مواد مخدر بالقوه کشنده بود

6. Lead is potentially damaging to children's health.
[ترجمه ترگمان]سرب به طور بالقوه به سلامت کودکان آسیب می رساند
[ترجمه گوگل]سرب به طور بالقوه برای سلامتی کودکان آسیب می رساند

7. Hepatitis is a potentially fatal disease.
[ترجمه ترگمان]هپاتیت یک بیماری بالقوه مرگبار است
[ترجمه گوگل]هپاتیت یک بیماری بالقوه کشنده است

8. He appeared to be treating the potentially explosive situation with some sensitivity.
[ترجمه ترگمان]او به نظر می رسد که با کمی حساسیت، با شرایط بالقوه انفجاری برخورد می کند
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسید وضعیت بالقوه انفجاری را با برخی از حساسیت درمان کند

9. He's good at defusing potentially explosive situations.
[ترجمه ترگمان]او در خنثی سازی موقعیت های بالقوه انفجاری خوب است
[ترجمه گوگل]او در نابود کردن شرایط بالقوه انفجاری خوب است

10. All polling methods are potentially open to abuse.
[ترجمه ترگمان]همه روش های رای گیری به طور بالقوه برای سو استفاده باز هستند
[ترجمه گوگل]همه روش های رای گیری به طور بالقوه برای سوء استفاده باز است

11. This crisis is potentially the most serious in the organization's history.
[ترجمه ترگمان]این بحران به طور بالقوه جدی ترین موضوع در تاریخ سازمان است
[ترجمه گوگل]این بحران به طور بالقوه جدی ترین در تاریخ سازمان است

12. The water shortage in this country is potentially catastrophic.
[ترجمه ترگمان]کمبود آب در این کشور به طور بالقوه فاجعه آمیز است
[ترجمه گوگل]کمبود آب در این کشور به طور بالقوه فاجعه بار است

13. Cycling is potentially very dangerous in London - you have to keep your wits about you.
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری در لندن به طور بالقوه خطرناک است - شما باید هوش خود را در مورد شما حفظ کنید
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری به طور بالقوه در لندن بسیار خطرناک است - شما باید عقل خود را در مورد شما نگه دارید

14. With their natural resources they are potentially a very wealthy country.
[ترجمه ترگمان]آن ها با منابع طبیعی خود، یک کشور بسیار ثروتمند هستند
[ترجمه گوگل]با منابع طبیعی خود آنها به طور بالقوه یک کشور بسیار ثروتمند هستند

15. The disease is potentially fatal.
[ترجمه عرفان] این مریضی به طور بالقوه کشنده است
[ترجمه ترگمان]این بیماری بطور بالقوه مرگبار است
[ترجمه گوگل]این بیماری به طور بالقوه کشنده است

پیشنهاد کاربران

دو معنی دارد : 1 - به طور بالقوه
2 - احتمالا

What is it makes mobile phones potentially harmful?
چه چیزی باعث میشه که" انتظار" بره که تلفن های همراه زیان آور بشن؟

پتانسیل

( . Potentially ( adv
:possibly true in the future but not true now. اتفاقاتی ک در آینده امکانش هست بیافتن


بطور بالقوه

به طور کارآمدی - بطور قطعی - بطور معنی داری

به طور بالقوه یعنی امکان اتفاق افتادن این حادثه یا ماجرا زیاده

قطعا

اتفاقاتی که در آینده ممکن هست بیافتن ولی درحال حاضر ممکن نیست : - )

اتفاقاتی که قرار است بیفتد و هنوز نیوفتاده

مستعد، به طور بالقوه

Possibly true in the future, but not true now.
احتمالا در اینده صادق است اما اکنون صحیح نیست.

Example: Clearly this is a potentially dangerous situation.
واضح است که این یک وضعیت بالقوه خطرناک است.


May happen in the future but it still not happen

احتمالا

with the capacity to develop or happen in the future
به طوریکه که
امکان دارد در آینده . . .
قابلیت /تواناییِ . . . دارد
قابلیت/توانایی . . . بودن داره


به معنای ( احتمالی ) هست مثلا
If st potentially dangerous happen to you

1. Looking forward, Croatia could be a potentially lucrative market for political consultants.
با نگاه به جلو ، کرواسی می تواند یک بازار بالقوه سودآور برای مشاوران سیاسی باشد.
2. After all, of the 42 million hectares of potentially arable land in Zambia, only about three - million is under cultivation.
از این گذشته ، از 42 میلیون هکتار زمین مستعد کشت زامبیا ، فقط حدود سه میلیون زمین زیر کشت است.
3. Thus, sedative effects potentially could accumulate with repeated administration.
بنابراین ، اثرات آرام بخشی به طور بالقوه می تواند با تجویز مکرر روی هم انباشته شود.

Potentially= مستعد، به طور بالقوه




استعداد داشتن



کلمات دیگر: