کلمه جو
صفحه اصلی

foal


معنی : توله حیوانات، کره اسب، کره زاییدن
معانی دیگر : (کره) زاییدن، (اسب یا خر یا قاطر و غیره) کره

انگلیسی به فارسی

کره اسب، توله حیوانات، کره زاییدن


لاله، کره اسب، توله حیوانات، کره زاییدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a young horse, mule, or related animal, esp. under one year old.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: foals, foaling, foaled
• : تعریف: to give birth to (a foal).

• young horse, colt; young donkey
give birth to a young horse; give birth to a young donkey or mule
a foal is a very young horse.

مترادف و متضاد

توله حیوانات (اسم)
chit, foal

کره اسب (اسم)
stag, foal, colt

کره زاییدن (فعل)
foal

جملات نمونه

1. in foal (or with foal)
(اسب و غیره) آبستن

2. The foal was sired by a cup-winning racehorse.
[ترجمه ترگمان]کره اسب از طریق یک اسب مسابقه اسب دوانی به وجود آمد
[ترجمه گوگل]قورباغه توسط یک مسابقه اسباب بازی برنده مسابقات قهرمان شد

3. The mare has just thrown a foal in the stable.
[ترجمه ترگمان]مادیان همین الان یک کره اسب را در اصطبل پرت کرده است
[ترجمه گوگل]مرجان فقط یک قورباغه را در پایدار گذاشته است

4. The mare is due to foal today.
[ترجمه ترگمان]امروز مادیان به پای اسب می آید
[ترجمه گوگل]مرجان امروزه به دلیل لقاح است

5. Our neighbour's female donkey is carrying a foal.
[ترجمه ترگمان]الاغ زن همسایه ما یک کره اسب را حمل می کند
[ترجمه گوگل]خرگوش زن همسایه ماست

6. Two of the mares are in foal.
[ترجمه ترگمان]دو نفر از the در foal
[ترجمه گوگل]دو نفر از مهاجران در کمان هستند

7. Comet also sired the champion foal out of Spinway Harvest.
[ترجمه ترگمان] ستاره دنباله دار، مادیان قهرمان رو از \"Spinway Harvest\" به ارث برده
[ترجمه گوگل]ستاره دنباله دار قهرمان لانه از نژاد Spinway Harvest بود

8. The foal dies, but the pup thrives, and news of its existence spreads like a stain.
[ترجمه ترگمان]کره اسب می میرد، اما توله زنده می شود و خبر وجود آن مثل لکه لکه می شود
[ترجمه گوگل]لگد می میرد، اما توله سگ رشد می کند، و اخبار موجودیت آن مانند یک لکه می شود

9. This horse has just given birth to a foal. b. This mare has just given birth to a foal.
[ترجمه ترگمان] این اسب همین الان یه کره اسب به دنیا آورده ب این مادیون یک کره اسب به دنیا آورده
[ترجمه گوگل]این اسب به تازگی تولد یک لانه را به دنیا آورده است ب این مرجان تازه به دنیا آمده است

10. The abandoned foal that's losing the will to live.
[ترجمه ترگمان]یک کره اسب متروک که دنیا را از دست می دهد، زندگی را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]فال رها شده است که از دست دادن خواسته برای زندگی است

11. She was not in foal; and both she and the colt were emaciated, wormy, and covered in lice.
[ترجمه ترگمان]او در کره اسب نبود؛ و هم او و کره اسب لاغر و wormy و پر از شپش بودند
[ترجمه گوگل]او در کمان نبود و هر دو او و کولت خراشیده، کرمی و پوشیده شده در شپش بود

12. Then as the foal matures, it will form friendships with other horses and develop affection for them too.
[ترجمه ترگمان]آنگاه که کره به بلوغ رسید، دوستی با اسب های دیگر برقرار خواهد کرد و محبت آن ها را نیز توسعه خواهد داد
[ترجمه گوگل]سپس با تکامل برهنه، دوستی را با دیگر اسب ها ایجاد می کند و برای آنها نیز عواطف ایجاد می کند

13. Occasionally a foal thinks we are pretty low in the pecking order and decides to kick us.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات یک کره اسب فکر می کند که ما خیلی کوتاه در سلسله مراتبی هستیم و تصمیم می گیرد که ما را لگد بزند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات یک سوسک فکر می کند ما در نظم خشن بسیار کم است و تصمیم می گیرد ما را بکشد

14. A single foal is born after a gestation period of a year.
[ترجمه ترگمان]یک کره اسب مجرد بعد از مدت زمان بارداری یک سال به دنیا می آید
[ترجمه گوگل]یک لاله تنها پس از یک دوره حاملگی یک ساله متولد می شود

The mare foaled.

مادیان زایید.


اصطلاحات

in foal (or with foal)

(اسب و غیره) آبستن


پیشنهاد کاربران

کره اسب

Cat : گربه
Kitten : توله گربه

Dog : سگ
Puppy : توله سگ

Eagle : عقاب
Eaglet : جوجه عقاب

Sheep : گوسفند
Lamb : بره

Horse : اسب
Foal : کره اسب

Goat : بز
Kid : بزغاله

این کلمه هم اسم وهم فعل است.
اسم_کره ( بچه اسب یا الاغ )
فعل_کره زاییدن

کره اسب، ( جنسیت نامعلوم )


کلمات دیگر: