1. dish antenna
آنتن بشقابی
2. dish rack
جاظرفی
3. dish it out
(امریکا - خودمانی) مورد حمله قرار دادن،خدمت (کسی) رسیدن
4. a dish of hot sizzling fat
یک ظرف پر از روغن داغ و جلز وولزی
5. a dish towel
حوله (برای خشک کردن) ظرف
6. a dish with a flower design
بشقاب با نقش گلدار
7. this dish is full of tiny cracks
این بشقاب پر از ترک های ریز است.
8. a deep dish
بشقاب ته گود
9. a made dish
خوارک قاتی پاتی
10. a serving dish
بشقابی که در آن خوراک می دهند
11. my favorite dish
خوراک محبوب من
12. to set a dish before a guest
بشقاب جلو مهمان گذاشتن
13. he accidentally broke the dish
تصادفا بشقاب را شکست.
14. to punch up a dish with spices
خوراک را با ادویه خوشمزه کردن
15. social intercourse was not his dish
چندان اهل معاشرت نبود.
16. i ate the chicken on the dish
مرغ داخل بشقاب را خوردم.
17. he ate three helpings of the vegetable dish all by himself
او به تنهایی سه پرس از خوراک سبزی را خورد.
18. all the guests are here; why don't you dish out the food?
مهمانان همه اینجا هستند; چرا غذا را نمی کشی ؟
19. This dish is good for dinner parties because much of the preparation can be done ahead of time.
[ترجمه ترگمان]این غذا برای مهمانی های شام خوب است زیرا بسیاری از تدارکات را می توان قبل از زمان انجام داد
[ترجمه گوگل]این غذا برای احزاب شام خوب است، زیرا بیشتر آماده سازی می تواند پیش از زمان انجام شود
20. The meat should be finely diced for this dish.
[ترجمه ترگمان]گوشت باید برای این ظرف تیکه تیکه شده باشه
[ترجمه گوگل]گوشت باید به اندازه کافی برای این ظرف استفاده شود
21. For this dish, fresh herbs and garlic are preferable.
[ترجمه ترگمان]برای این غذا، گیاهان و سیر تازه بهتر هستند
[ترجمه گوگل]برای این ظرف، سبزیجات تازه و سیر ترجیح داده می شود
22. Put the milk in a shallow dish.
[ترجمه ترگمان]شیر را در یک غذای سطحی قرار دهید
[ترجمه گوگل]شیر را در یک ظرف کوچک قرار دهید
23. Arrange the chicken and salad in a serving dish.
[ترجمه ترگمان]مرغ و سالاد را در یک ظرف غذا مرتب کنید
[ترجمه گوگل]مرغ و سالاد را در ظرف غذای خود تنظیم کنید
24. Put the lamb in the centre of the dish, with the vegetables and herbs around the edge.
[ترجمه ترگمان]بره را در وسط بشقاب قرار دهید، با سبزیجات و گیاهان اطراف لبه
[ترجمه گوگل]بره را در مرکز ظرف قرار دهید، با سبزیجات و گیاهان اطراف لبه
25. Try this new dish, created by our head chef.
[ترجمه ترگمان]این غذای تازه را امتحان کنید که توسط سر آشپز ما ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]این ظرف جدید را که توسط سرآشپز سر ما ایجاد شده، امتحان کنید
26. This dish is delicious with cream.
[ترجمه made hadian❤] این غذا با کرم خوشمزه است
[ترجمه M] این غذا با خامه خوشمزه است .
[ترجمه Alireza] این غذا با خامه می چسبه ( لذیذ میشه ) .
[ترجمه ترگمان]این بشقاب با خامه خوش مزه است
[ترجمه گوگل]این ظرف با کرم خوشمزه است
27. Put the hot dish down on the mat.
[ترجمه ترگمان]ظرف آب گرم رو بذار روی پادری
[ترجمه گوگل]ظرف گرم را روی مات قرار دهید