کلمه جو
صفحه اصلی

communism


معنی : کمونیسم، اصول اشتراکی، مرام اشتراکی
معانی دیگر : کمونیزم: مرام اشتراکی، (c بزرگ - در فلسفه مارکس و لنین و دیگران) جامعه ی بی طبقه، نظام کمونیستی (در چین و شوروی سابق و غیره)

انگلیسی به فارسی

اصول اشتراکی، مرام اشتراکی، کمونیسم


کمونیسم، اصول اشتراکی، مرام اشتراکی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the theory of a classless social system in which all property and means of production are owned in common; socialist theory deriving from the works of Karl Marx and Friedrich Engels.

(2) تعریف: (sometimes cap.) a social system, esp. that of the former Soviet Union, in which all means of production are owned by the state.

(3) تعریف: the international movement to establish state socialism as the dominant world social system.

• socialistic ideal that aspires to economic equality and equal distribution of property within the community
communism is the political belief that the state should control the means of producing everything, and that there should be no private property.

مترادف و متضاد

کمونیسم (اسم)
communalism, communism

اصول اشتراکی (اسم)
communism

مرام اشتراکی (اسم)
communism

socialist government


Synonyms: Bolshevism, collectivism, Leninism, Marxism, rule of the proletariat, socialism, state ownership, totalitarianism


Antonyms: capitalism, democracy


جملات نمونه

1. communism and capitalism are two entirely different ideologies
کمونیسم و کاپیتالیسم دو مرام کاملا متفاوت هستند.

2. communism dogma
اعتقادات کمونیسم

3. russian communism was on its last legs
کمونیسم روسی روزهای آخر خود را می گذراند.

4. he thinks that communism is dead
او معتقد است که کمونیسم مرده است.

5. her disillusionment with communism started during her trip to cuba
سرخوردگی او نسبت به کمونیسیم طی سفرش به کوبا آغاز شد.

6. his espousal of communism cost him dearly
هواداری او از کمونیسم برایش گران تمام شد.

7. his polemic against communism
جر و بحث او بر علیه کمونیسم

8. thinkers like mazdak anteceded communism
متفکرینی مانند مزدک از مدت ها پیش کمونیسم را ابداع کردند.

9. universities became hotbeds of communism
دانشگاه ها محل نشو و نمو کمونیسم شدند.

10. he spent his life debunking communism
او عمر خود را صرف پرده برداری عیوب کمونیسم کرد.

11. people did not gravitate toward communism
مردم نسبت به کمونیسم گرایشی پیدا نکردند.

12. he claimed that the foundation of communism is based on wrong assumptions about the human nature
او ادعا می کرد که اساس کمونیسم بر برداشت های غلطی درباره ی ماهیت انسان استوار است.

13. the denial of the principles of communism by the party leaders themselves
رد اصول کمونیسم توسط خود سران حزب

14. we both shared a common antipathy to communism
هر دوی ما نسبت به کمونیسم احساس بیزاری مشترک داشتیم.

15. they won over many simple young men to communism
آنان جوانان ساده دل فراوانی را به آغوش کمونیسم کشاندند.

16. they were only interested in spreading the gospel of communism
آنها فقط علاقمند بودند که مرام کمونیسم را رواج بدهند.

17. Communism has never really taken root in England.
[ترجمه ترگمان]کمونیسم هرگز در انگلستان ریشه نگرفته است
[ترجمه گوگل]کمونیسم هرگز در انگلستان ریشه ندارد

18. Under communism, nothing was allowed to get in the way of the great march of progress .
[ترجمه ترگمان]زیر نظر کمونیسم هیچ چیز مجاز نبود که راه پیشرفت بزرگ پیشرفت را پیدا کند
[ترجمه گوگل]تحت کمونیسم، هیچ چیز اجازه راهپیمایی پیشرفت را نداشت

19. Thanks to the collapse of communism the political antithesis between Left and Right is less important.
[ترجمه ترگمان]به لطف فروپاشی کمونیسم، تضاد سیاسی بین چپ و راست اهمیت کمتری دارد
[ترجمه گوگل]به لطف سقوط کمونیسم، مخالفت سیاسی بین چپ و راست کمتر اهمیت دارد

20. Marx's ideas gave birth to communism.
[ترجمه ترگمان]عقاید مارکس به کمونیسم منجر شد
[ترجمه گوگل]ایده های مارکس باعث کمونیسم شد

21. Truman had a strong dislike for communism.
[ترجمه ترگمان]ترومن یک نفرت قوی از کمونیسم داشت
[ترجمه گوگل]ترومن دارای خصومت قوی برای کمونیسم بود

22. The collapse of Communism at the end of the 1980s encouraged hopes of a new world order.
[ترجمه ترگمان]فروپاشی کمونیسم در پایان دهه ۱۹۸۰ امیدهای جهان جدید را تشویق کرد
[ترجمه گوگل]فروپاشی کمونیسم در اواخر دهه 1980 موجب امید به نظم نوین جهانی شد

پیشنهاد کاربران

توده سالاری

همدارگرایی برابر کمُنیسم.

Communism از common ( مشترک ) می آید به معنی اشتراک گرایی، کمُنیسم یا همدار گرایی باوریست برای اداره کشور که همه چیز را متعلق به دولت می داند جز خانواده و چیزهای اندک. در همدارگرایی مالکیت خصوصی بروی زمین خانه شغل پول و دارای ها وجود ندارد و همه چیز ازآن دولت است و دولت باید دارایی های مردم را درست مدیریت کند. بیشتر مردم همدارگرایی را مخالف سرمایه گرایی میدانند.

مرام اشتراکی

communism ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: کمونیسم
تعریف: نظامی سیاسی‏ـ اقتصادی که مالکیت ابزار تولید در آن عمومی است


کلمات دیگر: