1. these two things are not comparable at all
این دو چیز اصلا با هم قابل مقایسه نیست.
2. the microcosm of the atom is comparable to the macrocosm that is the universe
خرد جهان اتم با کلان جهان کائنات تشابه دارد.
3. this hand-woven carpet is cheaper than comparable machine-made ones
این قالی دستبافت از قالی های مشابه ماشینی ارزانتر است.
4. A car of comparable size would cost far more abroad.
[ترجمه ترگمان]یک اتومبیل با اندازه قابل قیاس بیشتر در خارج از کشور هزینه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]یک ماشین از اندازه قابل مقایسه در خارج از کشور هزینه بیشتری خواهد داشت
5. A fire is comparable with the sun; both give light and heat.
[ترجمه Narges] اتش و خورشید شبیه هم هستند، هردو نور و حرارت دارند
[ترجمه ترگمان]آتش با خورشید قابل مقایسه است؛ هر دو نور و گرما می دهند
[ترجمه گوگل]آتش با خورشید قابل مقایسه است هر دو نور و گرما را فراهم می کنند
6. Our house is not comparable with yours.
[ترجمه ترگمان]خانه ما با شما قابل مقایسه نیست
[ترجمه گوگل]خانه ما با شما قابل مقایسه نیست
7. Its brain is closely comparable to the brain of a chimpanzee.
[ترجمه ترگمان]مغز آن به شدت قابل مقایسه با مغز یک شامپانزه است
[ترجمه گوگل]مغز آن قابل مقایسه با مغز یک شامپانزه است
8. The two machines are comparable in size.
[ترجمه ترگمان]این دو ماشین با هم قابل مقایسه هستند
[ترجمه گوگل]دو دستگاه در اندازه قابل مقایسه هستند
9. The planet Pluto is comparable in size to the moon.
[ترجمه ترگمان]سیاره پلوتو به اندازه ماه قابل مقایسه است
[ترجمه گوگل]سیاره پلوتو به اندازه ماه قابل مقایسه است
10. The girls are of comparable ages.
[ترجمه ترگمان]دختران در سنین قابل قیاس هستند
[ترجمه گوگل]دختران در مقایسه با سنین مختلف هستند
11. By contrast, the comparable figure for the Netherlands is 16 per cent.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، رقم قابل مقایسه برای هلند ۱۶ درصد است
[ترجمه گوگل]در مقابل، رقم قابل مقایسه برای هلند 16 درصد است
12. The earthquake was comparable with others in recent years.
[ترجمه ترگمان]زمین لرزه با دیگران در سال های اخیر قابل مقایسه بود
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر زمین لرزه با دیگران مقایسه شده است
13. A comparable house in the south of the city would cost twice as much.
[ترجمه ترگمان]یک خانه قابل مقایسه در جنوب شهر دو برابر هزینه دارد
[ترجمه گوگل]یک خانه قابل مقایسه در جنوب شهر دو برابر هزینه خواهد کرد
14. The situation in the US is not directly comparable to that in the UK.
[ترجمه ترگمان]وضعیت در ایالات متحده مستقیما با این وضعیت در انگلستان قابل مقایسه نیست
[ترجمه گوگل]وضعیت در ایالات متحده به طور مستقیم قابل مقایسه با آنچه در انگلستان نیست