کلمه جو
صفحه اصلی

risen


برخاسته، طلوع کرده

انگلیسی به فارسی

قسمت سوم فعل Rise


بالا رفت، بالا آمدن، بالا رفتن، برخاستن، بلند شدن، خاستن، برامدن، طالع شدن، ترقی کردن، از خواب برخاستن، طغیان کردن، طلوع کردن، سربالا رفتن، صعود کردن، ناشی شدن از


انگلیسی به انگلیسی

• risen is the past participle of rise.

Infinitive: rise, Simple Past: rose


جملات نمونه

1. prices have risen astronomically
قیمت ها به طور نجومی بالا رفته اند.

2. the tree has risen to an unusual height
درخت به ارتفاع خارق العاده ای رسیده است.

3. their wars had risen out of blind nationalism
جنگ های آنها از ملیت گرایی کورکورانه سرچشمه گرفته بود.

4. Burglaries in the area have risen by 5%.
[ترجمه عارفه] سرقت از منازل در این منطقه ٥ درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]بارش باران در این ناحیه ۵ درصد افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]سرقت ها در این منطقه 5 درصد افزایش یافته است

5. Bake them in a warm oven until risen and golden brown.
[ترجمه ترگمان]آن ها را در یک کوره گرم قرار دهید تا این که قهوه ای بلند و طلایی شود
[ترجمه گوگل]آنها را در یک کوره گرم بپاشید تا زمانی که طلایی شده و قهوه ای طلایی باشد

6. Prices have risen sharply over the last few months.
[ترجمه ترگمان]قیمت ها تا چند ماه دیگر بالا رفته
[ترجمه گوگل]قیمت ها طی چند ماه گذشته به شدت افزایش یافته است

7. Annual consumption of wine has risen from five to eleven litres per head.
[ترجمه ترگمان]مصرف سالانه شراب از ۵ تا ۱۱ لیتر در هر راس افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]مصرف سالانه شراب از پنج تا یازده لیتر به ازای هر نفر افزایش یافته است

8. The moon has risen above the horizon.
[ترجمه ترگمان]ماه بالاتر از افق است
[ترجمه گوگل]ماه بالاتر از افق بلند شده است

9. Mortgage defaults have risen in the last year.
[ترجمه ترگمان]defaults وام مسکن در سال گذشته افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]پیش فرض های وام در سال گذشته افزایش یافته است

10. In the middle to high latitudes rainfall has risen steadily over the last 20-30 years.
[ترجمه ترگمان]بارش باران در عرض های جغرافیایی بالا به طور یکنواخت در طول ۲۰ تا ۳۰ سال گذشته افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]بارندگی های متوسط ​​و بلند در طول 20 تا 30 سال گذشته بارندگی به طور پیوسته افزایش یافته است

11. The number of deaths has risen to more than two dozen.
[ترجمه ترگمان]تعداد مرگ بیشتر از دو جین است
[ترجمه گوگل]تعداد مرگ و میر به بیش از دو دهه افزایش یافته است

12. Industrial production has risen by 0. 5% since November.
[ترجمه ترگمان]تولید صنعتی ۰ ۵ % از نوامبر
[ترجمه گوگل]تولیدات صنعتی از ماه نوامبر تا 5٪ افزایش یافته است

13. The death toll has risen to 8
[ترجمه ترگمان]تعداد کشته ها به ۸ تن رسیده است
[ترجمه گوگل]تعداد تلفات به 8 نفر افزایش یافته است

14. The sun has risen above the horizon.
[ترجمه ترگمان]خورشید از افق بالا آمده است
[ترجمه گوگل]خورشید بالا رفته است

15. The burden of taxation has risen considerably.
[ترجمه ترگمان]بار مالیاتی به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]بار مالیاتی به میزان قابل توجهی افزایش یافته است

پیشنهاد کاربران

بالا آمدن

افزایش یافتن

بالا امدن
افزایش
برخاستن

طلوع کرده، برخاسته

رستاخیز

قسمت سوم فعل RISE

ریزِن

ظهور


کلمات دیگر: