کلمه جو
صفحه اصلی

convection


معنی : انتقال گرما، انتقال برق، ارزش حرارتی، همبرداری
معانی دیگر : (فیزیک) همرفت، وزش گرمایی، هم بردی، انتقال گرما درمایع

انگلیسی به فارسی

انتقال گرما (در مایع)، انتقال برق، ارزش حرارتی، هم‌برداری


همرفت، انتقال گرما، انتقال برق، ارزش حرارتی، همبرداری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: convectional (adj.)
• : تعریف: the motion or transmittal of heat through a liquid or gas because of the natural rising of the heated parts and sinking of the cooled parts.

• circulation of heat; thermal conduction, transmission of heat by circulatory movement in a fluid or gas that results in areas of different temperatures and distinctive densities which rise and fall in reaction to gravity (physics); conveying, act of transmitting, act of transporting; (meteorology) upright movement of heat in enormous motion inside the atmosphere
convection is the process by which heat travels through air, water, and other gases and liquids; a technical term in physics.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] همرفت، وزش گرمایی، هم بردى
[عمران و معماری] جابجایی - همرفت - فراز رفت
[مهندسی گاز] انتقال گرما، انتقال برق
[زمین شناسی] همرفت مکانیسم انتقال گرما که در آن مواد داغ با مواد با چگالی کم بالا می آیند و مواد سرد چگالتر که رو به پایین حرکت می کنند، جای آنها را می گیرند و ادامه این فرایند یک جریان حرارتی ایجاد می کند. همرفت در درون زمین بخشی از نیروی محرکه حرکت ورقه های لیتوسفر است.
[بهداشت] انتقال گرما به هوای اطراف
[نساجی] انتقال حرارت به کمک مجاور سازی دو فاز یا جسم با اختلاف دمایی زیاد - جابجا شدن - جابجایی
[خاک شناسی] همرفت
[پلیمر] جابجایی، همرفت
[آب و خاک] همرفت، کنوکسیون

مترادف و متضاد

انتقال گرما (اسم)
convection

انتقال برق (اسم)
convection

ارزش حرارتی (اسم)
convection

همبرداری (اسم)
convection

جملات نمونه

1. These fires create convection funnels, and throw a lot of particles into the upper atmosphere.
[ترجمه ترگمان]این آتش سوزی ها موجب ایجاد لوله های انتقال حرارت می شوند و ذرات زیادی را به داخل جو بالایی پرتاب می کنند
[ترجمه گوگل]این آتش سوزی ها، کانال های کانونی را ایجاد می کنند و ذرات زیادی را به اتمسفر می رسانند

2. In convection, hot currents flow upwards.
[ترجمه ترگمان]در همرفت، جریان های داغ به سمت بالا جریان پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]در گرما، جریان داغ جریان دارد

3. Warm air rises by the process of convection.
[ترجمه ترگمان]هوای گرم توسط فرآیند همرفت افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]هوای گرم بوسیله فرآیند کنسانتره افزایش می یابد

4. Care should be exercised with convection ovens to prevent solution ingress to the motor.
[ترجمه ترگمان]باید برای جلوگیری از نفوذ محلول به موتور، باید برای جلوگیری از نفوذ محلول استفاده شود
[ترجمه گوگل]مراقبت باید با اجاق های کنجد برای جلوگیری از دسترسی محلول به موتور انجام شود

5. The latest flushing models of mantle convection have shed new light on what may keep the supercontinents dancing.
[ترجمه ترگمان]آخرین مدل های تخلیه انتقال حرارت، نور جدیدی را بر روی چیزی که ممکن است رقص supercontinents را حفظ کند، روشن می کنند
[ترجمه گوگل]آخرین مدل های شستشوی کنجکاوی گوشته، نور جدیدی را در مورد آنچه که ممکن است رقص های ابرقهرمانان را حفظ کند، رها کرده است

6. Instead, it is a natural consequence of convection in a sphere.
[ترجمه ترگمان]در عوض، نتیجه طبیعی همرفت در یک کره است
[ترجمه گوگل]در عوض، یک نتیجه طبیعی از انتقال در یک حوزه است

7. They are thus particularly appropriate for studies of convection and stratified flow.
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها به طور خاص برای مطالعات همرفت و جریان طبقه بندی شده مناسب هستند
[ترجمه گوگل]بنابراین، آنها برای مطالعات مربوط به جابجایی و جریان مقطعی مناسب هستند

8. This would not be possible if convection was taking place.
[ترجمه ترگمان]اگر همرفت در حال انجام بود این کار امکان پذیر نخواهد بود
[ترجمه گوگل]این اتفاق نمی افتد اگر جابجایی انجام شود

9. For very dilute concentrations, the convection distributed the particles uniformly throughout the tank.
[ترجمه ترگمان]برای غلظت بسیار رقیق، همرفت، ذرات را به طور یکنواخت در داخل مخزن توزیع می کند
[ترجمه گوگل]برای غلظت های بسیار رقیق، جابجایی ذرات یکنواخت در سراسر مخزن را توزیع می کند

10. Here we extend the results of experiments on convection in a suspension cooled from above.
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما نتایج آزمایش ها بر روی همرفت در یک سوسپانسیون که از بالا خنک شد را بسط می دهیم
[ترجمه گوگل]در اینجا ما نتایج آزمایشات مربوط به کنجکاوی را در یک تعلیق از بالا خنک می کنیم

11. As for ordinary convection, this is what drives the motion.
[ترجمه ترگمان]مانند همرفت معمولی، این چیزی است که حرکت را تحریک می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که برای convection عادی، این چیزی است که در حرکت حرکت می کند

12. Convection occurs when too much heat is present at depth to be conveyed upwards solely by thermal conduction.
[ترجمه ترگمان]Convection زمانی رخ می دهد که گرمای بیش از حد در عمق وجود دارد تا تنها توسط رسانش گرمایی به سمت بالا منتقل شود
[ترجمه گوگل]جابجایی هنگامی رخ می دهد که گرمای بیش از حد در عمق وجود داشته باشد که تنها به وسیله هدایت حرارتی به سمت بالا حرکت می کند

13. Combined with simple models of mantle convection, the maps have already thrown new light on sinking slabs.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از مدل های ساده انتقال حرارت، نقشه در حال حاضر نور جدیدی را بر روی قطعات در حال غرق کردن ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]این نقشه ها همراه با مدل های ساده حمل و نقل گوشته، نور جدیدی را بر روی غرق شدن اسلب پرتاب کرده اند

14. Hence, concentration driven convection occurs in these layers.
[ترجمه ترگمان]از این رو، جابجایی اجباری متمرکز در این لایه ها رخ می دهد
[ترجمه گوگل]از این رو، در این لایه ها، حرارتی محور حرکت می کند

15. Most convection models predict that convection cells have similar horizontal and vertical dimensions, although arguments have been presented against this idea.
[ترجمه ترگمان]اکثر مدل های جابجایی پیش بینی می کنند که سلول های خورشیدی دارای ابعاد افقی و افقی مشابهی هستند، اگر چه بحث ها علیه این ایده ارائه شده اند
[ترجمه گوگل]اکثر مدل های حرارتی پیش بینی می کنند که سلول های ترمیمی دارای ابعاد افقی و عمودی مشابه هستند، گرچه بحث در برابر این ایده ارائه شده است

اصطلاحات

convective cloud

ابر هم‌رفت، ابر جابه‌جایی


پیشنهاد کاربران

جابجایی

همرفت

تاخ زدن یه زندانی با زندانی دیگر ( در متون حقوقی )

convection ( شیمی )
واژه مصوب: همرَفت
تعریف: جابه‏جایی جِرم و انرژی براثر جابه‏جایی ماده


کلمات دیگر: