فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: graduates, graduating, graduated
• (1) تعریف: to be given a degree or diploma upon completing studies at a school, college, or university.
- My daughter will be graduating from high school this spring.
[ترجمه ترگمان] دخترم در بهار امسال از دبیرستان فارغ التحصیل خواهد شد
[ترجمه گوگل] دخترم این بهار از دبیرستان فارغ التحصیل خواهد شد
- He will not graduate if he doesn't fulfill his science requirement.
[ترجمه برزین] او نمی تواند فارق التحصیل شود اگر نیازی به علم نداشته باشد
[ترجمه fardin] درصورتی که شرایط علمی موردنیاز رو کامل انجام ندهد فارغ التحصیل نخواهد شد.
[ترجمه ترگمان] اگر او نیازهای علمی خود را برآورده نکند، فارغ التحصیل نخواهد شد
[ترجمه گوگل] او نمیتواند فارغ التحصیل شود اگر او نیازی به علم او نداشته باشد
• (2) تعریف: to change by degrees.
• مشابه: change
- The penalties graduate according to the seriousness of the offense.
[ترجمه Dybala] جرایم مطابق با شدت جرم درجه بندی می شوند.
[ترجمه ترگمان] مجازات با توجه به جدی بودن جرم، فارغ التحصیل می شود
[ترجمه گوگل] مجازات ها با توجه به شدت جرم فارغ التحصیل می شوند
فعل گذرا ( transitive verb )
• (1) تعریف: to grant a degree or diploma to.
- The school graduated him even though he had not completed his work.
[ترجمه ترگمان] مدرسه با وجود اینکه کارش را تمام نکرده بود، او را فارغ التحصیل کرد
[ترجمه گوگل] مدرسه او را فارغ التحصیل کرد حتی اگر کارش را کامل نکرده بود
• (2) تعریف: to arrange or divide by degrees, levels, or grades.
• مترادف: categorize, class, classify, grade, rank, rate, sort, type
• مشابه: arrange, group, order, pigeonhole, place, position, size, value
- The state has begun to graduate driver's licenses so that a young driver becomes fully licensed only over time.
[ترجمه ترگمان] دولت گواهی نامه رانندگی را شروع کرده است به طوری که یک راننده جوان تنها در طول زمان دارای مجوز کامل می شود
[ترجمه گوگل] دولت شروع به صدور مجوز رانندگی کرده است تا یک راننده جوان تنها در طول زمان مجوز دریافت کند
اسم ( noun )
• : تعریف: one who has completed academic requirements and obtained a degree or diploma.
• مترادف: grad
• مشابه: alumna, alumnus, bachelor, doctor
- She is a graduate of Harvard University.
[ترجمه ترگمان] او فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد است
[ترجمه گوگل] او فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد است
- Many graduates return to the school for homecoming weekend in the fall.
[ترجمه ترگمان] بسیاری از فارغ التحصیلان تعطیلات آخر هفته در پاییز به مدرسه باز می گردند
[ترجمه گوگل] بسیاری از فارغ التحصیلان در پاییز به تعطیلات آخر هفته بازگشت به مدرسه می روند
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to study beyond a bachelor's degree.
• مشابه: postgraduate
- She wants to go on for a graduate degree.
[ترجمه ترگمان] او می خواهد مدرک کارشناسی ارشد بگیرد
[ترجمه گوگل] او می خواهد برای تحصیلات تکمیلی تحصیل کند
- The university has a highly respected graduate program in engineering.
[ترجمه ترگمان] این دانشگاه دارای یک برنامه تحصیلات تکمیلی بسیار محترم در رشته مهندسی است
[ترجمه گوگل] این دانشگاه یک برنامه عالی فارغ التحصیل در مهندسی دارد
- His friends are mostly other graduate students.
[ترجمه هلنا] بیشتر دوستان او فارغ التحصیل شده و تحصیل کرده هستند
[ترجمه ترگمان] دوستانش بیشتر دانشجویان فارغ التحصیل می شوند
[ترجمه گوگل] دوستان او بیشتر دانشجویان فارغ التحصیل هستند