کلمه جو
صفحه اصلی

distillate


معنی : عرق، عصاره
معانی دیگر : (هر فراورده ی تقطیر شده) عرق، چکیده، چکانه، شیره

انگلیسی به فارسی

عرق، عصاره


تقطیر، عرق، عصاره


انگلیسی به انگلیسی

• condensed and distilled product; essence, concentration

دیکشنری تخصصی

[شیمی] محصول تقطیر، فرآورده تقطیر
[مهندسی گاز] چکیده اعصاره امایعی که ازتبدیل بخارهای حاصل از تقطیر به دست آید
[زمین شناسی] محصول تقطیر، محصول میعان .
[پلیمر] محصول بالاسری تقطیر، محصول تقطیر

مترادف و متضاد

عرق (اسم)
arrack, sweat, perspiration, distillate, brandy, vodka, transudation

عصاره (اسم)
extract, juice, distillate, sap, extractive, squeezed juice

جملات نمونه

1. Gasoline and distillate stocks also fell.
[ترجمه ترگمان]بنزین و distillate نیز سقوط کردند
[ترجمه گوگل]سهام بنزین و تقطیر نیز کاهش یافت

2. Firstly, we mistook distillate for dreg during some phases of Marxism integrating with Chinese traditional culture.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، ما distillate را در طول برخی مراحل مارکسیسم با فرهنگ سنتی چینی اشتباه گرفتیم
[ترجمه گوگل]اولا، ما تقسیم بندی کردیم تا در برخی از مراحل مارکسیسم ادغام با فرهنگ سنتی چینی انجام شود

3. The origin of distillate liquor in ancient China still an unsettled enigma for experts.
[ترجمه ترگمان]منشا مشروبات الکلی در چین باستان هنوز یک معما حل نشده برای متخصصان است
[ترجمه گوگل]منشاء مشروب نوشابه در چین باستانی هنوز هم مبهوت کننده برای کارشناسان است

4. An indefinite name for a light distillate of petroleum covering a wide range of gravities and boiling points.
[ترجمه ترگمان]نام نامحدود نفتی که طیف وسیعی از gravities و نقاط جوش را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]یک نام نامتعارف برای تقطیر سبک نفتی که طیف گسترده ای از گرانش و نقاط جوش را پوشش می دهد

5. A refinery term for distillate oils containing crystalline wax before they are dewaxed to produce paraffin wax and paraffin oil.
[ترجمه ترگمان]یک اصطلاح پالایشگاه برای روغن های distillate حاوی موم کریستالی قبل از این که برای تولید موم پارافین و روغن پارافین استفاده شود
[ترجمه گوگل]یک اصطلاح پالایشگاهی برای روغنهای تقطیر حاوی موم کریستالی، قبل از اینکه آنها برای واکسن پارافین و روغن پارافین تولید شوند

6. Purification process of propane distillate oil, the bottom product of propylene rectifying column in the Ethylene Works of PetroChina Liaoyang Petrochemical Company, is introduced.
[ترجمه ترگمان]فرآیند Purification نفت distillate پروپان، محصول نهایی پروپیلن در اثر اتیلن در کارخانه پتروشیمی PetroChina Liaoyang معرفی شده است
[ترجمه گوگل]فرایند تصفیه روغن تقطیر پروپان، محصول پایین پروپیلن اصلاح کننده ستون در کارهای اتیلن PetroChina Liaoyang Petrochemical Company معرفی شده است

7. Acid is removed from the vacuum cut 4 distillate oil of Daqing by microwave irradiation.
[ترجمه ترگمان]اسید از محفظه خلا ۴ distillate روغن Daqing توسط تابش مایکروویو حذف می شود
[ترجمه گوگل]اسیدی از روغن تقطیر خلاء 4 Daqing با اشعه مایکروویو حذف می شود

8. Part of the overhead stream is withdrawn as distillate, or overhead product.
[ترجمه ترگمان]بخشی از جریان سربار به عنوان distillate و یا محصول سربار، پس گرفته می شود
[ترجمه گوگل]بخشی از جریان سربار به عنوان تقطیر یا محصول سربار برداشته می شود

9. Objective Rapeseed oil deodorizer distillate is an important source of natural vitamin E.
[ترجمه ترگمان]Objective Rapeseed، منبع مهم ویتامین E، منبع مهم ویتامین E است
[ترجمه گوگل]هدف تقطیر روغن دتسنجر روغن کلزا یک منبع مهم ویتامین طبیعی طبیعی است

10. The distillate would be kept in a glass vessel, a vial. See the next sonnet.
[ترجمه ترگمان]عصاره آن در یک ظرف شیشه ای نگهداری می شود، یک شیشه غزل بعدی رو می بینی
[ترجمه گوگل]تقطیر را می توان در یک مخزن شیشه ای، یک بطری نگهداری کرد سونات بعدی را ببینید

11. Green oil components in the propane distillate oil can be removed, thus improving the effect and value in use of the propane distillate oil.
[ترجمه ترگمان]اجزای روغن سبز در روغن distillate پروپان را می توان حذف کرد در نتیجه تاثیر و ارزش استفاده از روغن distillate پروپان را بهبود بخشید
[ترجمه گوگل]اجزای سبز روغن در روغن تقطیر پروپان می توانند برداشته شوند، بنابراین اثر و ارزش مصرف روغن های تقطیر پروپان را بهبود می بخشد

12. Cities are distillate of human civilization in living spaces.
[ترجمه ترگمان]شهرها پر از تمدن بشری در فضاهای زندگی هستند
[ترجمه گوگل]شهرها تقطیر تمدن بشری در فضاهای زندگی هستند

13. Methyl esterification of soybean oil deodorizer distillate catalyzed by a nonspecific lipase was investigated.
[ترجمه ترگمان]Methyl esterification از روغن سویا deodorizer distillate با یک لیپاز غیر اختصاصی کاتالیز شد
[ترجمه گوگل]استریستیک متیل دی سولفوریک روغن سویا کاتالیز شده با لیپاز غیر اختصاصی مورد بررسی قرار گرفت

14. Light petroleum distillate, generally known as naphtha, was the logical choice.
[ترجمه ترگمان]نفت خام سبک، که به عنوان نفت شناخته می شود، انتخاب منطقی است
[ترجمه گوگل]تقطیر نفت سبک، به طور کلی به نام نفتا، انتخاب منطقی بود

15. To separate ( a distillate ) by distillation.
[ترجمه ترگمان]برای جدا کردن (یک distillate)با تقطیر
[ترجمه گوگل]جدا کردن (تقطیر) توسط تقطیر


کلمات دیگر: