1. She went into a deep hypnotic trance.
[ترجمه ترگمان]او به حالت خلسه عمیقی فرو رفت
[ترجمه گوگل]او به یک عمیق هیپنوتیزم رفت
2. The hypnotic state actually lies somewhere between being awake and being asleep.
[ترجمه ترگمان]وضعیت افسونگر در واقع جایی بین بیداری و خواب است
[ترجمه گوگل]دولت هیپنوتیزم در حقیقت جایی بین بیدار شدن و خوابیدن است
3. His voice had a smooth hypnotic effect .
[ترجمه ترگمان]صدایش یک اثر خواب آور ملایم داشت
[ترجمه گوگل]صدای او یک تاثیر هیپنوتیزم داشت
4. She went into a hypnotic trance.
[ترجمه ترگمان] اون به حالت خلسه رفته
[ترجمه گوگل]او به یک ترنس هیپنوتیزم رفت
5. The beat of the music was strangely hypnotic.
[ترجمه ترگمان]آهنگ موسیقی به نحو عجیبی هیپنوتیزم کننده بود
[ترجمه گوگل]ضرب و شتم موسیقی به طرز عجیبی هیپنوتیزم بود
6. His voice had an almost hypnotic effect.
[ترجمه ترگمان]صدایش حالت هیپنوتیزم کننده ای داشت
[ترجمه گوگل]صدای او اثر تقریبا هیپنوتیزم داشت
7. Her voice had an extraordinary hypnotic quality.
[ترجمه ترگمان]صدایش حالت خواب فوق العاده ای داشت
[ترجمه گوگل]صدای او کیفیت فوق العاده هیپنوتیزم داشت
8. His songs are often both hypnotic and reassuringly pleasant.
[ترجمه ترگمان]آهنگ او اغلب هم آرام بخش و هم قانع کننده است
[ترجمه گوگل]آهنگ های او اغلب هر دو هیپنوتیزم و دلگرم کننده است
9. A crossing of curved lines softens the hypnotic.
[ترجمه ترگمان]یک تقاطع دو خط منحنی مثل هیپنوتیزم کننده است
[ترجمه گوگل]عبور از خطوط منحنی ملایم هیپنوتیزم را خنثی می کند
10. It may be rich in vocabulary, a powerful hypnotic force, of spoken in gentle tones of subtle persuasion.
[ترجمه ترگمان]آن ممکن است غنی از لغات، یک نیروی افسون کننده قدرتمند، و با لحنی ملایم از متقاعد کردن ظریف باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است غنی در واژگان، نیروی هیپنوتیزم قدرتمند باشد، که در تنهای ملایم متقاعد کردن ظریف صحبت می شود
11. Each one is a potential hypnotic and competes for the attention.
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها یک افسونگر بالقوه است و برای جلب توجه رقابت می کند
[ترجمه گوگل]هر یک یک هیپنوتیزم بالقوه است و برای توجه به رقابت است
12. They needed the repetition, the dense hypnotic drone of woods and water, but above all they needed to be together.
[ترجمه ترگمان]آن ها به تکرار نیاز داشتند، صدای وزوز گرم جنگل و آب، اما بالاتر از همه آن ها نیاز داشتند که با هم باشند
[ترجمه گوگل]آنها نیاز به تکرار داشتند، هواپیماهای بدون سرنشین و هیپنوتیزم متراکم جنگل و آب، اما بیشتر از همه آنها نیاز به همکاری داشتند
13. His voice had a soothing hypnotic effect.
[ترجمه ترگمان]صدایش یک اثر خواب آور آرامش بخش داشت
[ترجمه گوگل]صدای او اثر هیپنوتیزم آرام بخش داشت
14. I willed myself into a hypnotic state, feeling my armpits dampen with sweat.
[ترجمه ترگمان]من خودم را به حالت هیپنوتیزم کننده آرزو کردم و احساس کردم که زیر armpits عرق می ریزم
[ترجمه گوگل]من خودم را به حالت هیپنوتیزم متهم کردم، احساس می کنم که بوی من با عرق خیس شده است
15. The swaying of the dancers was hypnotic.
[ترجمه ترگمان]تاب خوردن رقصندگان به خواب عمیقی فرو رفت
[ترجمه گوگل]جرقه رقصندگان هیپنوتیزم بود